شبانه خوان

پادشاهی با دستان خودش قهرمانی را نابود !⭐️قصه های ضرب المثل⭐️داستان فارسی

ثروت سلطان محمود نابود شد٬اما گنج فروسی جاوید ماند⭐️قصه های کهن و آموزنده ⭐️داستان فارسی

وقتی ریش متهم،راز دزدی را افشا کرد!!قاضی باهوش ‌دزد ریش دراز|قصه های کهن و شنیدنی فارسی

چرا خداوند حضرت موسی را برای پیامبری برگزید؟⭐️قصه‌های هفت اورنگ جامی⭐️داستان فارسی

مردی که حتی در تنگدستی هم در خانه آش به روی نیازمندان بسته نشد|قصه های جامی |داستان فارسی

پادشاهی که دزد را بخشید و به او طلا داد!|قصه های جامی|داستان فارسی

پادشاهی که فهمید فقط با اسم «سلطان»نمی‌شود حکومت کرد|قصه های هفت اورنگ جامی|داستان فارسی

جوانمردی که دشمن پدرش را بخشید|قصه جوانمردی جوان مصری|قصه های جامی|داستان فارسی

وقتی کنیز،شیخ را در تیمارستان غافلگیر کرد|قصه های هفت اورنگ جامی|داستان فارسی

آخه چرا بعد از جر و بحث،دماغشو گاز گرفت😅قصه های ضرب المثل⭐️داستان فارسی

مردی که گلیمش را بخشید و سرنوشت زیر پایش قالی انداخت🌟قصه های کهن آموزنده🌟داستان فارسی

زاهدی که روزی شاهزاده ایران بود⭐️داستان ابراهیم ادهم |قصه های کهن و آموزنده |داستان فارسی

سرگذشت سه رهگذر و عدل خداوند|قصه های کهن و آموزنده|داستان فارسی

سه برادر وامتحان پدری که راز بی لیاقتی را فاش کرد🌟قصه های کهن وآموزنده🌟داستان فارسی

فرق نگاه جوان و پیر در خرید ساده|قصه های قابوس نامه ⭐️داستان فارسی

عزرائیل فراموش کار میشود⭐️قصه های ضرب المثل⭐️داستان فارسی

نقشه عجیب مرد تاجر که دزد را نقره داغ کرد!!قصه کهن و آموزنده ⭐️داستان فارسی

چطور یک خیانتکار دوباره محبوب شد؟!⭐️قصه های کهن و آموزنده |داستان فارسی

داستانی از حماقت ،خیانت و قدرت!⭐️قصه های کلیله و دمنه|داستان فارسی

حقه بازی که ادای طبیب را درآورد|زیبا ترین قصه های کلیله و دمنه⭐️داستان فارسی

گاهی آدمیزاد از حیوان پست تر میشه |قصه مار و آدمیزاد|داستان کهن و آموزنده مورد

می تونست میلیونر بشه اما وجدانش بیدار بود!قصه‌های کهن آموزنده|داستان فارسی

درخت عجیبی که همه اتفاقات رو ثبت می‌کرد |بهترین قصه های جهان

گروه پنج نفره که دنبال گنج به دمشق رفتند|قصه های هزار و یک شب|داستان فارسی

قصه یک عشق پاک و یک سرنوشت واقعی⭐️داستان های کهن و قدیمی

زیباترین قصه های کهن و پندآموز و شنیدنی|داستان های فارسی

پیرمردی که از خدا، نان مفت می خواست|قصه‌های کهن و زیبا از عطار نیشابوری|داستان های فارسی

هفت برادر ماهیگیر که آرزو یک خواهر داشتند|افسانه های کهن و عامیانه