پندز

حکایت محل نزاع ابلهان

از قدیم گفتن حرف حق و باید زیر پتو گفت

حکایت قربون برم خدارا یک بوم و دو هوا را

حکایت جالب و پندآموز صحت امر و نهی بجا از مثنوی معنوی

حکایت کهن شهر حاکم کش

داستان مؤذن بدصدا | حکایت آن مؤذن زشت آواز که در کافرستان بانگ نماز داد

زن حیله گر و شکم باره از داستانهای مولانا

بهلول و زن هارون الرشید

داستان جالب دختر زیرک پادشاه و پسر دهاتی

داستان مرد بیــــمار و صوفی از داستان های مثنوی معنوی مولانا | مرد مریض و صوفی بیچاره

شعر عشق مولانا | Persian poetry of Rumi

داستان شراب خواستن شمس تبریزی از مولانا | داستان شراب خواری مولانا

حکایت های کهن پارسی | حکایت کهن چپش ایاز خاص

زنی به ظاهر محجوب که هر شب با غلامانش میخوابید | زنی که برای ماهی های حوض هم حجاب می گرفت

داستان مرد مومنی که شبها در فاحشه خانه و میخانه پیدایش میکردن| مرد صالحی که شبها به فاحشه خانه میرفت

حالا توام رقصیدنت گرفته | موقع رقاصی من هم می رسه

حکایت جالب من آبش رو میخورم : گوشتش رو نمیخورم از آبش بدید

داستان جذاب سینه های ملکه خوشمزه بود یا آلت شاه

حاکمی که دزد را داروغه شهر کرد

نجسترین چیز در دنیا که از نجاست سگ نجس تر است

روغن ریخته رو نذر امام زاده میکنه

اجازه نمیدم کسی دست به باسنم بزنه

برای یک دستمال قیصریه ای را آتش زدن

حکایت پندآموز به نرخ دوغت میزنم پنبه

مشک خالی پرهیز آب

حکایت خر برفت و خر برفت از مولانا

گریه میکنه به من چه خنده میکنه به من چه

اگر از صد تومان صنارش کم باشه قبول نمیکنم

خدا از سلطان محمود بزرگتر است

حکایت رابطه پنهانی کنیززیبا و خواجه : کنیزی که سالها در فکر عشق بازی با خواجه بود