نویسندگی خلاق

زندگی هر کدام از ما داستانی دارد، از یک جا شروع می شود، درگیر بحران و آشوب می‌شود و دوباره همه چیز به همان روتین ابتدایی باز می‌گردد، با این تفاوت که دیگر آن آدم قبلی نیستیم و یک خراش روی صورتمان افتاده است.
هرچه در زندگی جلوتر می‌رویم این خراش‌ها بیشتر می‌شوند و در زمان خوشحالی درست مثل وقت‌هایی که به مهمانی می‌رویم برای چند ساعت زخم‌هایمان را فراموش می‌کنیم و زیر پناهگاه خنده‌ها پنهان می‌شویم.
شاید هیچ خنده ای از ته دل نباشد و هیچ غمی هم دردش همیشگی نباشد ولی گذر ما از تنگ‌ناهای زندگی با تمام کم و کاستی‌ها و پرباری‌ها تمام چیزی است که وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم از زندگی برایمان باقی می‌ماند.
خنجرهای دیگران و نوازش‌هایشان همگی تلخی و شیرینی زندگی ما را می‌سازند و چیزی که ما از این اتفاق‌ها می‌فهمیم به زندگیمان معنا می‌دهد. درست است که این یک معنای شخصی است ولی با ابزار نویسندگی می‌توانیم دیگران را به دنیای درون ذهنمان دعوت کنیم و اجازه دهیم دیگران هم برای لحظاتی «من» بودن را تجربه کنند.
به امید آن روز
حسام معینی