پادکست داستان
در کانال پادکست داستان، سعی ما بر این است که داستان های پندآموز وواقعی را به جذاب ترین حالت ممکن برای شما به نمایش بگذاریم
کانال پادکست داستان های واقعی وعاشقانه وپنداموز را یک روز درمیان برای مخاطبان خود به تصویر میکشد
امیدوارم از دیدن ویدیو ها لذت کافی رو ببرید و با سابسکرایب کردن مارو حمایت کنید🔔
راستی نظرهای خوشگلتونم برامون کامنت کنید😍
پادکست صوتی
داستان ایرانی
قصه ی شب
داستان شبانه
داستان واقعی
داستان پندآموز
داستان آموزنده
داستان واقعی :تاکسی داشتم و مسافر کش بودم ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :عمویم کارش بیرثن شهر بود ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :عمویم رفته بود ماموریت ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :خونه مون رو اجازه داده بودیم ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :شوهرم با یه مرد عراقی شریک شده بود ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :معلم کنکور بودم ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :ساختمون کناریمون یه خانم دکتر بود ...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :توی شرکت کار میکردم...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :شوهرم خیلی مذهبی بود...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :از شوهرم طلاق گرفتم...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :مادرم مارو گذاشت و رفت...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :شوهرم منو تنها گذاشت و رفت...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :خانواده شوهرم با من مشکل داشتن...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :شوهرم رو توی تصادف از دست دادم...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :برای خونه مون مستاجر داشتیم که...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :مجبور بودم پول در بیارم...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :دوست مادرم هرروز میومد خونه ما...#داستان #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :شوهرم سرگرد بود...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :یکی از احساسی ترین داستانایی که تاحالا شنیدی...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :توی شهر دست فروش بودم...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :از همه پول قرض گرفتم...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :شوهرم معروف ترین دکتر شهر بود...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی :دستفروشی میکردم...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی : نامزدم رو بخاطراینکه ...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :پدر خوشتیپم صاحب بزرگترین کارخونه شهر بود...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی : با شوهرم یک زندگی عاشقانه...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان واقعی :داستان ارسالی همه چی از وقتی خراب شد که...#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان ارسالی :برادرشوهرم آخوند بود.#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان ارسالی :شوهرم منو ترک کرد و رفت .#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو
داستان ارسالی : خواستگارم یه مرد عرب بود.#داستان #dastan #پادکست podcast #رادیو