Reza Stories
به دنیای Reza Stories خوش اومدین
جایی که داستانها به شما درس زندگی میدهند و ذهن شما را روشن میکنن.
شوهرش به خاطر یک زن جونتر ، زن و سه تا بچه کوچیکش رو تو کوچه انداخت😱به نظرتون عاقبتشون چی شد؟!
مردی که نحس و بدشانس بود😱 زندگیش طلسم شده بود و هیچکس نمیدانست روزگارش چه سرنوشتی دارد
عموش با کتک مجبورش کرد با یه پیرمرد پولدار ازدواج کنه… فقط برای پول! 😱
تاجر هوسبازی که مخفیانه از هر شهری یک زن میگرفت 😱 تا اینکه طبل رسواییش زده شد
نوزادی در بیابان رها شد تا بمیره 😱 اما یک چوپان پیداش کرد و سرنوشتش عوض شد
پادشاه گفت زنت مال منه😱 ، یا خودت طلاقش بده ، یابزور ازت میگیرمش و میندازمت زندان تا بپوسی
هر بار زنش دختر میزایید آزارش میداد😱اون هفت دختر داشت و دختر داشتن رو ننگ میدونست
دختری که شوهرش شب عروسیش بهش تهمت زد 😱و با بی رحمی از خونه انداختتش بیرون تو کوچه
مردی سر وفاداری و نجابت زنش شرط بندی کرد و باخت😱غیرتش جوش اومد، و خواست بکشتش
دختر یتیمی که برادرهای طماع و حریصش اون رو در بیابون رها کردن تا بمیره😱خیانت، طمع و معجزه عدالت الهی
زنی که تو خونه برادر شوهرش کلفتی میکرد😱و به جای دستمزد بهش ته مونده غذا میدادن
«پسری که ده سال پدرش پیرش رو بخاطر رضایت زنش در اسطبل انداخت 😱 و بهش ته مونده غذا میداد
"پدری به خاطر فقر، دخترش را در خانهی مردی غریبه رها کرد😱 اما حقیقتی پنهان همهچیز را تغییر داد!"
زن سادهدلی که شوهرش هر روز بهش دروغ میگفت😱 و زن بیچاره همه را باور میکرد
زنی که هر کس با او ازدواج میکرد، شب عروسی میمرد!😱همه میگفتند نفرین شده است
زنی که مادرشوهر نابینایش را بیرحمانه به درون چاهی تاریک انداخت تا آرامش بگیرد😱
پدری که دختر زیباش رو به بالاترین قیمت به یکی از خواستگارانش فروخت😱
دختر بیپناهی که هر شب تو آشپزخونه میخوابید! 😱و مثل کلفت تو خونه عموش کار میکرد…
زنی که شوهرش بیدلیل او را کتک میزد 😱میگفت تو زشتی و فقط برای کلفتی گرفتمت
دختری که پدرش فروختش به مرد ثروتمندی😱 او فرار کرد و در بیابان گرفتار مار بزرگی شد
برادری که به دستور پدر، خواهرش را به بیابان برد تا او را رها کند!😱دختری که قربانی تهمت شد!
جوانی که در بیابان گم شد و طعمه گرگهای درنده شد و بیابان کابوس او شد
جوانی که میخواست پدرش رو زنده به گور کنه😱اما چه بر سر او آمد و آخر و عاقبتش چی شد
زنش رو بهخاطر نازایی در کوه رها کرد تا بمیره !😱 سالها بعد دوباره دیدش و شوکه شد
بعد از ۲۰ سال سفر به خانه برگشت تا پیش همسرش باشد، اما صحنهای دید که باورش نمیشد
دختر یتیمی که برادر و زن برادرش سر ارث و میراث اون رو از خونه پدریشون انداختنش بیرون😱
تاجر وقتی فهمید دخترش باردار است، به ناحق به یک جوان بیگناه تهمت زد.
#داستان واقعی و وحشتناک دختر حافظ قرآن و گربههای مرموز قبر 🕋😱– ماجرایی واقعی که تن را میلرزاند
#داستان جوانی که مادر و پسرش رو در صحرا تنها رها کرد تا طعمه گرگ شوند😱
#داستان زنی که بعد از سالها دعا باردار شد، اما شوهرش تو دل صحرا رهاش کرد وتنهاش گذاشت