قصه های نیمه شب
قصه های نیمه شب، روایت شبانه ایست که شمارو به شنیدن داستان های جذاب مثنوی مولانا ،شمس ،ملانصرالدین و دیگر بزرگان ادب پارسی دعوت میکنه و قدردان همراهی تک تک شما عزیزان میباشه.🌹❤️
چرا نباید نیمه شب به حمام رفت؟!از زبان داستانهای کهن|داستان های فارسی|
پایان مر.گبار یک شرط عجیب! داستانهای فارسی|داستانهای کهن فارسی|
حکایت شنیدنی حکیم نباشی!!! داستانهای کهن فارسی|داستان های فارسی|
شاگردی که از رفتنش پشیمان شد!|داستانهای فارسی|داستانهای کهن|
دیگه لازم نیست خجالت بکشی! داستانهای کهن فارسی|داستانهای فارسی|
چرا ملانصرالدین به زنش افسار میبست؟!😲 داستانهای کهن فارسی|داستان فارسی|
حکایتی که مَثَل شد!زنی که شوهرش را از گرسنگی ک.شت! داستانهای کهن فارسی|داستان فارسی|
تنها جمله ای که نا امیدی را از بین میبرد! داستانهای کهن فارسی|داستان فارسی|
انگشتری که بهترین دین خدا را نشان داد!|داستان های فارسی|داستان های کهن فارسی|
حقیقتی درباره برادر حاتم که نمیدانی!مادر حاتم طائی کدام را تحسین میکرد؟!داستانهای فارسی|داستان کهن|
چرا سگ بهتر از انسانهاست! حکایت عجیب تقابل انسان و سگ! داستانهای فارسی|داستانهای کهن فارسی|
وقتی مار ثابت کرد که انسان یک نادان است!😲|داستان های کهن فارسی|داستان فارسی|
شاگرد زرنگ خیاط چگونه جواب استاد دروغگو را داد؟!😲|داستانهای فارسی|داستانهای کهن فارسی|
احمق ها را به سبک بهلول حذف کنید!😲 داستانهای فارسی|داستانهای کهن فارسی|
دوستیِ یک عالِم با دزد؟!😳 داستانهای کهن فارسی|داستان های فارسی|
سعی کنید همیشه یک احمق باشید!|داستانهای کهن فارسی|داستان فارسی|
وقتی شاه با یک سوال ساده دهان باغبان را بست!😳|داستانهای کهن فارسی|داستان فارسی|
حاضرجوابی یک مست !!|داستانهای فارسی|داستانهای کهن فارسی|
آیا بهلول اجازه ی خوردن شراب را داد؟|داستانهای فارسی|داستان های کهن فارسی|
رمال باشی و عاقبت زن دوم گرفتن! داستان های کهن فارسی| داستان های فارسی|
آخوندی که میگفت با خر بخواب!😳آیا تدبیر آخوند صحیح بود یا غلط؟! داستانهای کهن فارسی|داستانهای فارسی|
دین مهم است یا ایمان؟! داستانهای کوتاه فارسی|داستان فارسی|داستانهای کهن
نقشه ی شوم پیرمرد برای تصاحب دختر زیبای کشاورز|داستانهای کهن فارسی|داستان های فارسی
مسابقه ی عجیب حضرت داوود بین فرزندانش!چه کسی برنده شد؟!
عروسی که از فشار کار تلنگش در رفت و شوهرش طلاقش داد!🤦|داستانهای فارسی|داستان فارسی|
حجی که به دردسرش نمی ارزید!😱 داستانهای کهن فارسی|داستان های فارسی|
تنها وزیر تاریخ که بعد از مرگش انتقام گرفت، انتقام عجیب!|داستانهای کهن|داستانهای فارسی|
پایان دوستی چندساله تاجر و بقال فقط بخاطر چند سکه؟!تجارت یا سخاوت؟|داستانهای کهن فارسی|داستان|
زندانی کردن عروس و داماد در حجله!حجله ای که غرق خو.ن شد! داستانهای فارسی|فارسی کهن
هرگز به قناعت تن نده! پند عجیب قصههای کهن!|داستانهای کهن|داستانهای فارسی|