داستانهای کوچه
دیدن و شنیدن داستان های خوب مثل گفتگو با بهترین ذهن های قرن های گذشته ست
سلام عزیزان به کانال داستانهای کوچه خوش آمدید❤️ عزیزان چرخ روزگارخواهی نخواهی می چرخه گاهی به میل ماوگاهی برضدما وهمیشه باخودمون بگیم این نیزبگذره
📝در این کانال به بررسی و آگاه سازی از وقایع و اتفاقاتی می پردازیم که درپشت پرده زندگی انسان ها قرار دارندو هدف ما تنها آگاه سازی جامعه نیست،بلکه می خواهیم به شما نشان بدهیم که واقعیت هایی درجامعه وجود دارند و اهمیت آنها بسیار بالاست، اگر به داستان های واقعی علاقه مندید بامن همراه باشید و از تجربیات عزیزان بهره مند شویم
شما هم اگرفکر می کنید که تجربه ایی دارید شنیدنی و مفید ،خوشحال می شوم برای من ارسال کنیدتا به اشتراک بذاریم به این ایدی درتلگرام ارسال کنید❤️
@Dastanhayekocheh
😍دوستان عزیزم درحال حاضر داستان ها یک روز درمیان ساعت 21:00 به وقت ایران منتشر می شوند.ممنون از نگاههای زیباتون
داستان واقعی
داستان های عاشقانه
داستان های واقعی
داستان های فارسی
رمان صوتی
پادکست سارا
داستان واقعی سارا
داستان ارسالی
کتاب صوتی
داستانهای کوچه
نفرین سرخ: گفتن من نحسم، اما نفرین واقعی تازه شروع شده...| داستان ایرانی، قسمت 5
نفرین سرخ: هیچکسی باور نکرد من بیگناهم... 🔥 | داستان ایرانی، قسمت 4
نفرین سرخ: خرافات مردم، زندگی منو نابود کرد 💔 | داستان ایرانی، قسمت 3
نفرین سرخ: از وقتی به روستا رفتم، بلاها شروع شد 💔 | داستان ایرانی، قسمت 2
نفرین سرخ: دختری که نفرین شده بدنیا اومد | داستان ایرانی ، قسمت 1
رمان عاشقانه ایرانی: سرگذشت ناب دودلداده از دو دنیای متفاوت | قسمت آخر
باورم نمیشد! پلیس درباره حادثه تلخ برادرم حرف عجیبی زد | رمان عاشقانه ایرانی ـ قسمت 7
سرگذشت عشقی ناب از دل روزگار قدیم: رمان عاشقانه ایرانی | قسمت 6
با حرف عجیب قابله هنگام زایمان شوکه شدم: رمان عاشقانه ایرانی | قسمت 5
اتفاق عجیبی که باعث شد مراسم عقدم خراب بشه 💔: رمان عاشقانه ایرانی | قسمت 4
سنتها باعث شد عشقمو ازم بگیرن: رمان عاشقانه ایرانی | قسمت 3
فکر میکردم خدمتکاره اما از من اصیلتر بود : رمان عاشقانه ایرانی | قسمت2
عاشق پسر حاجیبازاری شدم: رمان عاشقانه ایرانی | قسمت 1
حسرتی که سالها تو دلم مونده ... | رمان عاشقانه ایرانی – قسمت آخر آیسودا
رمان عاشقانه ایرانی | باورم نمیشد مرد نفرینشده ایلمو نابود کنه – قسمت 21
باورم نمیشد شازده حرفی زد همه شوکه شدیم | رمان عاشقانه ایرانی – قسمت 20
بعد از سالها، عشقم هنوز تو قلب ایل نفس میکشه | رمان عاشقانه ایرانی – قسمت 19
رمان عاشقانه ایرانی آیسود | اون ملاقات همه ی دنیامو سوزوند – قسمت 18
رمان عاشقانه ایرانی | سرگذشت پرفراز و نشیب آیسودا – قسمت 17
خواستگار سمج و پیشنهاد عجیبی که زندگیمو تکون داد | رمان عاشقانه ایرانی – قسمت 16
باورم نمی شد روبروی رضاشاه ایستاده بودم | رمان عاشقانه ایرانی ـ قسمت 15
دیدار شوکهکننده من با رضاشاه | رمان عاشقانه ایرانی ـ قسمت 14
رمان عاشقانه ایرانی | باید از اون افسر قزاق انتقام می گرفتم – قسمت 13
حسرتی که هنوز دلمو می سوزونه | رمان عاشقانه ایرانی آیسودا ـ قسمت 12
رمان عاشقانه ایرانی آیسودا | داستانی از دل تاریخ ایران ـ قسمت 11
رمان عاشقانه ایرانی آیسودا | سرگذشت تلخ و دردناک ـ قسمت 10
راز تلخ دختر ایل قشقایی | رمان عاشقانه ایرانی آیسودا ـ قسمت 9
رمان عاشقانه ایرانی آیسودا | عاشقانه ای از دیار ایل ـ قسمت 8
رمان عاشقانه ایرانی آیسودا | راز تلخ از دل سیاه چادرها ـ قسمت 7
رمان عاشقانه ایرانی آیسودا | ازدواج اجباری آی سودا ـ قسمت 6