تحقیقات عرفانی ؛ عالم عدم خوانش دکتر سروش
Автор: Kamal Khosroshahi
Загружено: 2024-04-13
Просмотров: 53
تحقیقات عرفانی ؛ عالم عدم خوانش دکتر سروش
آنچه عارفان از منشا عالم خلقت از آن نام می برند عدم است ، آن ها میگویند آنچه در آنجا هست چیز دیگری است ، مشابه آنرا نمی توانید جای دیگری به بینید . مولانا در بخشی از دفتر سوم نهایت تعالی آدمی را عدم نامیده «پس عدم گردم ، عدم چون ارغنون» و آغاز خلقت سخت افزار آدمی را نیز ازمواد ریز پراکنده در هوا می نامد .
۳۹۰۱از جمادی مُردم و نامی شدم
وَز نَما مُردم به حیوان بَرزدم
۳۹۰۲مُردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کِی ز مردن کم شدم
۳۹۰۳حملهٔ دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک پر و سر
۳۹۰۴وز مَلَک هم بایَدَم جُستن زِ جُو
کُلِ شِیءَ هالَک الا وَجهِهُ
۳۹۰۵بار دیگر از مَلَک قربان شوم
آنچه اندر وهم ناید آن شوم
۳۹۰۶پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون
مثنوی دفتر۳بخش۱۸۷
لذا اشتباه نکنیم نهایت تعالی رسیدن به عالم فرشتگان یا ملک نیست ، بلکه یک پَرِشِ دیگر از آنجا به عدم لازم است ، که ادمی به نهایت راه برسد ، در حقیقت عدم بقول فیلسوفان و حکیم های دینی ، عدم همان عالم ربوبی است. میتوان گفت که تعبیر عدم از عارفان خارج از اسلام میاید، و بهترین تعبیر برای عدم را میتوان خلاء ، یعنی هیچ نیست ، و اگر هم باشد چیز دیگری است ، بهترین تعریفی که عارفان ما از عدم داشتند هستِ نیست ، سکوت ، عدم ، خلاء ، عدم اصلاً تفسیر فلسفی ندارد ، این یک تجربه شهودی است . شما با وجود محدود ، هنگامیکه با خداوند نامحدود و بی نهایت روبرو میشوید، لرزه بر اندام محدود شما غلبه کرده ، ضمن احساس حیرانی وجودتان بکلی محو شده و خلاء را در وجود خود احساس می کنید تقابل محدود با نا محدود درد آور است ، هولناک است ، این به اضافهٔ نکات دیگر در معنی عدم نهفته است.
هنگامیکه گفته میشود خداوند از عدم چیز هایی را بوجود میاورد دو معنی پیدا میکند، یکی اینکه افرادی که در طریقت عرفانی با تخلیه ذهن خود را نیست میکند ، آنگاه خالق به آنها هست خلقت میدهد .
دومین معنی عدم که همان عالم ربوبی است ، چیز هایی از عدم به عالم طبیعی مادی روانه میکند .در اینجا صحبت از موجوداتی که از هیچ و عدم خلق میکند نیست ، بلکه موجوداتی که در عالم ربوبی مثل صُوَر علمیه ،یا اعیان ثابته نزد خداوند هستند و عارفان آنهارا مشاهده کرده و شهود نموده اند ، خداوند با علت و معلولی آنها را روانه طبیعت عالم مادی میکند ، خداوند از طریق این موجودات غیر فیزیکی و علت و معلولی ، به آنها هستی که بتوانند در عالم فیزیکی تعالی یابند میدهد ، این یک نکته است . نکتهٔ بعدی در مصرع دوم است که« صد عالم گرداند به هست دمی» ،یعنی خداوندی که بیک چشم به هم زدن ۱۰۰ ها عالم این چنینی به دم « یک لحظه » هست میگرداند . دراینجا دم هم میتواند دوتا معنی داشته باشد ، یعنی به دمی یا لحظه ای میتواند ۱۰۰ عالم خلق بکند . معنی دوم دم که از این رقیق تر است و احتمالاً هم مورد نظر مولانا است ، یعنی با دمیدن ، در اینجا خداوند با دمیدنی نفسی عالمی را هست میکند ، واین یک نکتهٔ جالبی نزد عارفان ما است ، آنها این دم را به نفس کشیدن تعبیر میکنند، و میگویند عالم خلقت ، همچنانکه با استفاده از دمش به این عالم هست داده ، پس عالم خلقت نیز به تنفس زنده است .
@Tahgigat_Erfani
https://t.me/Tahgigat_Erfani/21213

Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: