وقتی خواهر کوچکم آدم‌خوار شد! | داستان ترسناک فولکلور ایرانی

در روزگاران قدیم، خانواده‌ای هفت پسر داشتند و آرزوی داشتن یک دختر می‌کردند. سرانجام، دعایشان مستجاب شد... اما نه آن‌طور که فکر می‌کردند! دختری با پاهای تیشه‌ای و دندان‌های اره‌ای به دنیا آمد و کابوس خانواده آغاز شد. این داستان فولکلور، پر از رمز و راز، غول‌های وحشی، تنگه‌های ممنوعه و شجاعت یک پسر جوان است.
در این روایت، با قهرمانی آشنا می‌شویم که از دست خواهر آدم‌خوارش فرار می‌کند، با دختران نابینا روبه‌رو می‌شود و با نابودی غول، زندگی را به آن‌ها بازمی‌گرداند.



In ancient times, a family with seven sons longed for a daughter. Their prayers were answered… but not as they had hoped! Born with axe-shaped feet and saw-like teeth, the daughter became a nightmare for her family.
This thrilling folktale is filled with mystery, wild giants, forbidden valleys, and the bravery of a young boy who escapes his man-eating sister, encounters blind maidens, and defeats a monstrous giant to restore sight and hope.


#افسانه #شاهنامه #داستان_ترسناک #قصه_ایرانی #حکایت #قصه_شب #داستان_پندآموز #قصه_کودکی #افسانه_ایرانی #داستان_عامیانه #قصه #پادکست #غول #اسطوره #قصه_ترسناک
#folktale #mythology #iranianfolktale #persianstory #legend #horrorstory #fairytale #myth #giant #storytelling #folklegend #scarytale