Популярное

Музыка Кино и Анимация Автомобили Животные Спорт Путешествия Игры Юмор

Интересные видео

2025 Сериалы Трейлеры Новости Как сделать Видеоуроки Diy своими руками

Топ запросов

смотреть а4 schoolboy runaway турецкий сериал смотреть мультфильмы эдисон
dTub
Скачать

جنگ است اسماعیل، جنگ است! رضا براهنی _ خوانش دریا ساوداجی

هواپیمای اوکراینی

صانحه هواپیما

جنگ

ایران

امریکا

سلیمانی

رضابراهنی

شعر

شعر اسماعیل

جانباختگان

Автор: زنی با جورابشلواری آبی

Загружено: 12 янв. 2020 г.

Просмотров: 944 просмотра

Описание:

بخشی از شعر بلند اسماعیل اثر رضا براهنی، برای این روزهای تلخ و مهیب، به یاد جانباختگان هواپیمای اوکراینی.
خوانش دریا ساوداجی
....

اسماعیل! ای کسی که گذشته را این همه دوست داشتی، چرا به سوی آینده رفتی

ای دل سپرده به درناها!
تو زیباتر از آنی که بر شانه‌هایت تنها ملیله‌دوزی موریانه‌ها بیفتد
پرواز کن! پرواز کن از قفس خاک!
تو زیباتر از آنی که بر شانه‌ی آسمان ننشینی و کهکشان‌ها را مثل تخمه نشکنی
به مدد عشق از گور بیرونت خواهم کشید

به گورستان‌ها و سنگرها و بیمارستان‌ها بگذر!
بیرون باغ نیست، زندگی نیست، مرگ هم در باغ نیست!

جنگ است اسماعیل، جنگ است، و اسماعیل‌ها براستی ذبح می‌شوند
و ستاره‌ای در آسمان زمین ما نیست که نیفتاده باشد

ای دیوانه، دیوانه‌تر از خود، چرا مرده باشی و من ندانسته باشم؟
چرا من زنده باشم و تو مرده باشی؟

جنگ است اسماعیل، جنگ!
و کوسه‌ها از خلیج فارس عقب نشسته‌اند
ماهی‌ها کشته شده‌اند

موشک زمین و موج را با هم می‌درد
ولی هنوز نفتکش‌ها دست نخورده باقی مانده‌اند

جنگ است اسماعیل،
و هم‌نام‌های تو ذبح می‌شوند تا شهرهای دوردست جهان چراغان باقی بماند
راه‌ها بسته‌اند
دهان سنگرها را با تل جسدها قفل کرده‌اند

زمین به آسمان پریده، اسماعیل!

چه جوانانی! اسماعیل، می‌بینی؟ چه جوانانی!
بسیاری‌شان هنوز صورت عشق را بر سینه نفشرده‌اند

گریه نکن اسماعیل، جنگ است!
نفت از کنار حجره‌ها بالا می‌رود
چه معجون عجیبی! چاه‌های نفت در کنار حجره‌هاست
و در حجره‌ها جوانان نشسته‌اند!
آه، چه نفتی! شیرظلمت است این نفت!
و نفتکش‌ها در سکوت پر می‌شوند
و جوانان در سکوت پیر می‌شوند
جنگ است اسماعیل، جنگ است!

هر تاریخی لایه‌ای از ناخودآگاهی دارد
با هر دگرگونی
من و تو از ناخودآگاهی بیرون می‌پریم
در آن سو که پایین آمدیم، احساس می‌کنیم در، آگاهی، هستیم ولی
هیچ آگاهی‌ای کامل نیست

-مثل گلوله‌ای که به هنگام فرورفتن یک سرانگشت اثر می‌گذارد
ولی در آن سو، خندقی متلاشی از گوشت و عصب و استخوان می‌سازد-
این است معامله‌ای که عصر ما با ما کرده است!
از روی خندق متلاشی لباس مرتبی پوشیده‌ایم
راه می‌رویم، دوستانمان را می‌بوسیم، در جلسات مربوط به دموکراسی می‌نشینیم
در حالی که، مسئله اصلاً این نیست! چیزی در درون ما مدام
می‌سوزد و می‌پوسد
پی‌ها، مویرگ‌ها، سرخرگ‌ها پاره می‌شوند، خونریزی ادامه دارد
خندق دارد درشت تر از تن ما می‌شود. ما خود همان خندق دهان بازکرده هستیم

جنگ است اسماعیل، جنگ است!
حق داری که حالا خون سرخ بخواهی
اما فروشندگان تو اینان نبودند
ویلاهای آنان در سواحل کالیفرنیا و جنوب فرانسه در آفتاب برق می‌زند

مرگ در میان ماست
ما را به جلو می‌راند
مرگ مضمون هستی نسل‌های ماست
انفجاری بزرگ که از اعماق شکفته است
نفَسی مشترک که بر چهره‌ی جوانان جهان می‌دمد
و جنگی است که ادامه دارد

بشنو اسماعیل، برادر من!
من امید به روزهای بهتری دارم
هر دو سوی ایثار را می‌بینم
می‌گویم:
سقوط سرخ سیاوشان معصوم فراموشمان نخواهد شد
سقوط سرخ سهراب‌های معصوم
سقوط سرخ اسفندیارهای معصوم

در کنار سقوط سرخ اسماعیل‌های معصوم
پچپچه‌های یَل‌هامان را به هنگام افتادن
در کنار شیون‌های مادرها در گورستان‌ها خواهیم شنید
صداهای گمنامان را در کنار صداهای نامداران خواهیم شنید

وقتی که تک تیرها را در سپیده دمان
در کنار مناجات‌ها و تکبیرها خواهیم شنید
قلب‌هامان از غم منفجر خواهند شد

سنگ‌های گورها را خواهیم شمرد
و خواهیم گفت اگر این ها تمامی سنگ‌ها هستند،
پس همه‌ی مرده‌هامان در کجا هستند؟

خاک را در آغوش خواهیم کشید
غم‌های مادرهای ساکت را
در کنار غم‌های مادران مویه‌گر
به روشنی خواهیم شنید

مردگان را از یکدیگر جدا نخواهیم کرد
که اگر ما هم جدا کنیم، خاک و تاریخ جدایی را نخواهند خواست
صورت‌های جوان‌هامان فراموشمان نخواهند شد

آه، ای اسماعیل! پسر آدم، پسر ابراهیم، پسر نیما، پسر دامغان،
پسر رستم، پسر ایران!
ای پسر خانه‌های اجاره‌ای در تهران، ای پسر تیمارستان‌های جهان!
ای پسر گورستان، خوابیده در کنار پسرهای دیگر!
مرده‌ای و نمی‌شنوی چه می‌گویم

اگر بگویم بهار، می‌گویی من مرده‌ام
اگر بگویم خدا، می‌گویی من مرده‌ام
اگر بگویم مرگ، می‌گویی مرگ مسئله مردگان نیست، من مرده‌ام
اگر بگویم شهادت، می‌گویی من مرده‌ام، شهادت در این ور خط معنی ندارد

من امید به روزهای بهتری دارم
قسم به چشم‌های سُرخت
که آفتاب روزی بهتر از آن روزی که تومردی، خواهد تابید
وقتی که تو را تشییع کردند، من در زیر خاک سفر می‌کردم
بهار بر سر قبر تو خواهد آمد، حتی اگر من نتوانستم سر قبر تو بیایم

امید به روزهای بهتری دارم
وطن را تو یافتی اسماعیل
وطن خاکی است که تو را در بر گرفته است
من امیدهایم را از این سوی زمین به آن سویش بردم
به مدد عشق از گور بیرونت خواهم کشید
به مدد عشق از گور بیرونت خواهم کشید

جنگ است اسماعیل، جنگ است! رضا براهنی _ خوانش دریا ساوداجی

Поделиться в:

Доступные форматы для скачивания:

Скачать видео mp4

  • Информация по загрузке:

Скачать аудио mp3

Похожие видео

رضا براهنی اسماعیل را میخواند

رضا براهنی اسماعیل را میخواند

معرفی و مرور کتاب جنس دوم نوشته ی سیمون دوبوار ـ دریا ساوداجی

معرفی و مرور کتاب جنس دوم نوشته ی سیمون دوبوار ـ دریا ساوداجی

حرف آخر با پوریا زراعتی - پشت پرده‌ی مذاکرات؛ مراحل آخر توافق همزمان با جنگ زرگری

حرف آخر با پوریا زراعتی - پشت پرده‌ی مذاکرات؛ مراحل آخر توافق همزمان با جنگ زرگری

آيات السكينة لدفع القلق والهموم | AYAT OF TRANQUILITY - SAKINAH

آيات السكينة لدفع القلق والهموم | AYAT OF TRANQUILITY - SAKINAH

آموزش ویندوز 10 : قسمت اول

آموزش ویندوز 10 : قسمت اول

The Witcher 3: Wild Hunt OST - The Fields of Ard Skellig (Extended)

The Witcher 3: Wild Hunt OST - The Fields of Ard Skellig (Extended)

رضا براهني- اسماعيل

رضا براهني- اسماعيل

همه چیز در مورد واتیکان، کوچک‌ترین کشور دنیا

همه چیز در مورد واتیکان، کوچک‌ترین کشور دنیا

VIGUEN OLDIES | بهترین ترانه های قدیمی ویگن، سوگند،بازگشت،دل دیوانه

VIGUEN OLDIES | بهترین ترانه های قدیمی ویگن، سوگند،بازگشت،دل دیوانه

فریدون چند تا دختر داشت؟ نگاهی به جایگاه زنان در رمان فریدون سه پسر داشت اثر عباس معروفی

فریدون چند تا دختر داشت؟ نگاهی به جایگاه زنان در رمان فریدون سه پسر داشت اثر عباس معروفی

© 2025 dtub. Все права защищены.



  • Контакты
  • О нас
  • Политика конфиденциальности



Контакты для правообладателей: [email protected]