💥مادرزنم وقتی حمام میرفت 💥به من میگفت براش حوله ببرم /داستان واقعی

💥مادرزنم وقتی حمام میرفت 💥به من میگفت براش حوله ببرم /داستان واقعی
‪@Dastanhaye_Mahtabi‬
مادر زنم وقتی منو زنم میرفتیم خونشون و موقع هایی که زنم نبود منو صدا میکرد تا براش لباس ببرم ،میگفتم عیب نداره جای مادرم ولی یه بار ....

دوستای عزیز امیدوارم از داستان امشب لذت ببرید 😍
💥مادرزنم وقتی حمام میرفت 💥به من میگفت براش حوله ببرم /داستان واقعی
‪@Dastanhaye_Mahtabi‬
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️

سلام دوستای عزیزم به کانال «داستان های مهتابی »خوش اومدید 🥰

اگر از این ویدیو خوشتون اومد حتما کانال ما رو سابسکرایب کنید و توی کامنت ها نظراتتونو برای من بنویسید 🙏
داستان واقعی,💥مادرزنم وقتی حمام میرفت 💥به من میگفت براش حوله ببرم /داستان واقعی
‪@Dastanhaye_Mahtabi‬
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

برای مشترک شدن در کانال لطفا روی لینک زیر کلیک کنید ،زنگوله رو هم فعال کنید تا قبل از همه از جدید ترین ویدیو های ما باخبر بشید 👇🏻👇🏻

   / @dastanhaye_mahtabi  

✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️✨️

ویدیو های پیشنهادی من به شما 😍👇🏻

پسری که بزرگش کردم بعد از بیوه شدنم هر شب می اومد سراغم تا اینکه /داستان واقعی
   • 💥پسری که بزرگش کردم بعد از بیوه شدنم هر شب...  

شب حجله پسرم از شدت لذت فقط فریاد می‌زد از لای در نگاه کردم با چیزی که دیدم مو به تنم سیخ شد /داستان واقعی
   • 💥رازهای تاریک اسفندیار پسرم💥 چگونه پسرم زن...  

برادرم و با دخترخالم و که نامزد م بود با هم دیدم طاقت نیاوردمو /داستان واقعی
   • 💥برادرمو و دختر خاله مو💥 تو اتاق خودم در ح...  

پادکست داستان
پادکست صوتی
داستان واقعی
داستان خیانت
پادکست داستان فارسی
داستان زندگی
داستان شب
داستان صوتی کوتاه
پادکست فارسی
سرنوشت واقعی

#داستان
#داستان_واقعی
#داستان_زندگی
#پادکست
#داستان_فارسی