زندگی در زندان به قلم محمد نوریزاد قصه نوزدهم؛ ایزدی

محمد نوریزاد مبارز نستوه و آزادیخواه، فعال سیاسی و یکی از امضاکنندگان بیانیه «استعفای علی خامنه ای و گذار از رژیم جمهوری اسلامی»، در فایل صوتی؛ «قصه نوزدهم - ایزدی» که در تاریخ یکم تیرماه ۱۳۹۹ از زندان اوین بیرون داده و برای انتشار در اختیار «در تی وی» قرار گرفته است، می گوید:

در زندان اطلاعات مشهد به بازجویی رفته بودم. بازجوی بی نوا سخنی برای گفتن نداشت. از چه می گفت که پایه های گفته اش بر درستی باشد ابتدا از اخبار روز می گفت که مثلا خانم اعظم طالقانی درگذشت یا روح الله زم را در عراق بازداشت و به تهران منتقلش کرده اند یا می گفت بنزین گران شده و مردم به خیابانها ریخته و آتش زده اند و غارت کرده اند و می گفت تلویزیون فیلمی نشان می داد از یک فروشگاه رفاه که مردم یک پیچ هم از آن باقی نگذارده اند یا در شیراز تنها یک پمپ بنزین سالم مانده، پس شورش مردم ربطی به ما ندارد و گمان نکنید خشم مردمان با شلیک شما و کشته شدن چند نفر فروکش می کند. این خشم هست تا روزی که بنیاد جمهوری اسلامی را از ریشه بیرون بکشد. گفت در ماهشهر خوزستان عده ای از خلف عرب از لابلای یک نیستان مسلحانه به مأموران شلیک کرده اند و مأموران هم در پاسخ به آنها عده ای را کشته اند : هفتاد – هشتاد نفر.

گفت که شبکه های ماهواره ای، دم به دم و دم به ساعت شلوغی های کشور را گزارش میکنند و ما (اطلاعات سپاه به نقل از بازجوی آقای نوریزاد) مجبور شده ایم ، با بازداشت خاله و دایی و ، عمه و مادر بزرگ مجریان و شبکه سازان شبکه های ماهواره ای قسمتی از خبررسانی های آن شبکه ها را کم و کمتر کنیم.

به وی گفتم : «اگر یکی کار بدی کرده ، به دایی و عمه و عمویش چه ربطی دارد؟ این شیوه ها روسی است و شما و سپاه مو به مو درسهایی را که از روسها یاد گرفته اید بکار می برید. لااقل از امام علی خودتان یاد بگیرید که پس از جنگ نهروان ماهیانه های خانواده های نهروانی را از بیت المال قطع نکرد.»

و گفتم : «این جلسات بیش از آنکه جلسه بازجویی باشد کلاس درسی است برای خود شماها که با افرادی چون سیدهاشم خواستار ، نوریزاد و خانم سپهری بنشینید و چیزی یاد بگیرید وگرنه هم در نوشته های منتشر شده من و هم در فیملهایی که از خودم منتشر کرده ام و هم در فایلهای صوتی ام به قدر پانصد بار اعدام برای محمد نوریزاد می شود پرونده سازی کرد و تقاضای اعدام برای محمد نوریزاد کرد با این همه من راضی ام. گفتگو با شما خالی از فایده نیست ، همین خبرهایی که برای من می آورید خودش قیمتی است.»