بلاش یکم . پادشاه عاقل و مذهبی اشکانیان ،قسمت پنجم
Автор: Deniborz
Загружено: 2024-05-07
Просмотров: 1459
🟣 دوستان عزیزم اگر ویدیو مورد توجهتون بود حتما با لایک و کامن ازمون حمایت کنید 🙏🏻💐
🔴در این برنامه میپردازیم به ادامه ی حکومت اشکانیان
در سال ۴۲ میلادی اردوان سوم ( اشک هجدهم ) درگذشت و بعد از او پسرش بردان بر تخت پادشاهی نشست ، در این زمان در سلوکیه ، یونانی ها ساکن آنجا قیام کردند و بعد از کشتار یهودی ها اختیار شهر رو به دست گرفته بودن . بردان ( اشک نوزدهم ) برای سرکوبی این قیام به سلوکیه رفت اما اونجا بهش خبر رسید که برادر ناتنی او به نام گودرز بر علیه او قیام کرده . برای همینم بردان محاصره ی سلوکیه رو نیمه کاره رها کرد و به جنگ گودرز رفت . ازون طرفم بزرگان ایران در مجلس مهستان تصمیم گرفتن که این دو برادرو کنار بذارن و شخص دیگری رو پادشاه کنن و وقتی این خبر به گودرز و بردان رسید با هم صلح کردند و قرار شد بردان پادشاه باشه و گودرز والی گرگان شد. بعد هم بردان دوباره به سلوکیه رفت و قیام اونجارو یرکوب کرد و بعدش هم تصمیم گرفت ارمنستان رو از روم پس بگیره . اما وقتی مشغول تهیه و تدارک برای لشکر کشی به ارمنستان بود بهش خبر دادن برادرش گودرز قرار داد قلح رو زیر پا گذاشته و داره برای حمله به پایتخت آماده میشه ، بردان هم با سپاهش به طرف مشرق رفت و در نزدیکی هرات با گودرز روبه رو شد و اونو شکست داد ، بردان بعد ازین پیروزی میخواست که عده ای از بزرگان کشورو که حامی گودرز شده بودنو تنبیه کنه اما قبل این کار در شکار گاه توسط عده ای از نزدیکانش که همدست گودرز بودن کشته شد و بعد از بردان گودرز به عنوان اشک بیستم پادشاه شد و شروع کرد به کشتن شاهزادگان اشکانی تا رقیب نداشته باشه و نسبت به بزرگان هم سخت گیری میکرد. بزرگان کشورم از قیصر روم به نام کلودیوس خواستن که یکی از شاهزادگان اشکانی به نام مهرداد رو که پسر ونن و نوه ی فرهاد چهارم بودو برای پادشاهی به ایران بفرسته . کلودیوس هم موافقت کرد و به کاسیوس در سوریه دستور داد مهرداد رو به ایران برسونه و در سوریه والی ایالت آدیابن (ایزد)و خسروئن (آبگر ) به مهرداد پیوستن .در سوریه کاسیوس به مهرداد گفت که گودرز هنوز تنام نیروهاشو جمع نکرده لذا اون باید زودتر از نزدیک ترین راه به تییفون حمله کنه ، اما آبگر عمدا مهرداد رو از یک مسیر دور به تیسفون برد چون او طرفدار گودرز بود ،بعد از این که مهرداد به منطقه ی اربیل رسید ، ایزد و آبگر با سربازاشون مهردادو تنها گذاشتن و همونموقع گودرز با سپاهش به اون رسیدن و مهرداد با عده ی کمی از سربازانش تنها موند و صف آرایی کردو جنگی خونین آغاز شد . در این نبرد هر دو طرف به شدت پا فشاریمیکردن .اما مهرداد شکست خورد واسیر شد و اونو دست بسته نزد گودرز بردن ، گودرز هم با او با ملایمت رفتار کرد اما برای اینکه خیچ وقت نتونه پادشاه شه دستور داد گوش های مهردادو بریدند . بعد از این پیروزی گودرز دستور داد شرح پیروزی رو بر رثی کتیبه در بیستون به زبان یونانی بنویسند . سر انجام گودرز در سال ۵۱ میلادی در گذشت و بعد از او والیماد به نام ونن به عنوان ونن دوم پادشاه شد اما اونم کمتر از یکشال درگذشت و بعد از او پسرش بلاش با عنوان اشک بیستو دوم پادشاه شد . بلاش دو برادر بزرگتر به نام های پاکر و تیرداد داشت که پادشاهی حق اونها بود اما اونها موافقت کردند که بلاش پادشاه باشه . بلاش هم پاکر رو پادساه ماد تعیین کرد و قرار شد ارمنیتان رو هم بگیره و تیرداد پادشاه اونجا بشه . در این زمان پادشاه ارمنستان رادامییت بود و اونجا در هرج و مرج بود و مردم هم ناراضی بودن برای همینم بلاش به راحتی اونجارو تصرف کرد اما همون موقع یک بیماری در ارمنستان شایع شد که بر اثر اون عده ی زیادی از مردم و حتی سربازان بلاش هم مردن و بلاش مجبور شد اونجارو ترک کنه و به ایران برگرده ، بعد هم بلاش با قیام سکاها مواجه شد و به اونجا لشکر کشید واونهارو شکست داد و دوباره به ارمنستان لشکر کشید و این بار اونجارو تصرف کرد و برادرش تیرداد رو پادشاه اوتجا تعیین کرد . در این زمان هم امپراژور روم یک جوان ۱۷ ساله به نام نرون بود که نمیتونست در مقابل بلاشایستادگی کنه اما بزرگان روم هم از این مه ارمنیتاد به دست ایران افتاده بود بسیار ناراضی بودن و تصمیم گرفتن با ایران وارد جنگ بشن .
در ویدیو ادامه ی اتفاقات رو هم شرح دادیم .
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: