کنسرت شجریان در تاجیکستان ۱۳۶۹ - بیات ترک
Автор: mehranshargh
Загружено: 2016-07-28
Просмотров: 89248
سال 1990در تاجیکستان به مناسبت بزرگداشت «یک هزار و چهارصدمین سالگرد تولد باربد» برنامههایی برگزار شد. استاد محمدرضا شجریان نیز در ادامه برنامههای بزرگداشت باربد در دو شب، ۶ و ۸ اردیبشهت ۱۳۶۹، در تالار بزرگ باربد برنامهای در دستگاه بیاتترک به همراهی سهتار رضا قاسمی کمانچهٔ محمود تبریزیزاده و تنبک مجید خلج اجرا کردند.
اشعار از حافظ شیراز، مولوی بلخی، سعدی شیرازی:
*******
صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم | تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود | مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم
آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات | در یکی نامه محال است که تحریر کنم
با سر زلف تو مجموع پریشانی خود | کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم
رند یک رنگم و با شاهد و می همصحبت | نتوانم که دگر حیله و تزویر کنم
آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد | در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم
گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد | دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی | من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
نیست امید صلاحی ز فساد حافظ | چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم
*********
صنما جفا رها کن؛ کرم این روا ندارد | بنگر به سوی دردی که ز کس دوا ندارد
ز فلک فتاد طشتم به محیط غرقه گشتم | به درون بحر جز تو دلم آشنا ندارد
ز صبا همیرسیدم خبری که میپزیدم | ز غمت کنون دل من خبر از صبا ندارد
به رخان چون زر من، به بر چو سیم خامت | به زر او ربوده شد که چو تو دلربا ندارد
هله ساقیا سبکتر ز درون ببند آن در | تو بگو به هر کی آید که سر شما ندارد
همه عمر این چنین دم نبدست شاد و خرم | به حق وفای یاری که دلش وفا ندارد
به از این چه شادمانی که تو جانی و جهانی؟ | چه غمست عاشقان را که جهان بقا ندارد
برویم مست امشب به وثاق آن شکرلب | چه ز جامه کن گریزد چو کسی قبا ندارد
به چه روز وصل دلبر همه خاک میشود زر |واگر آن جمال و منظر فر کیمیا ندارد
به چه چشمهای کودن شود از نگار روشن | اگر آن غبار کویش سر توتیا ندارد
هله من خموش کردم برسان دعا و خدمت | چه کند کسی که در کف به جز از دعا ندارد
****************
در دل و جان خانه کردی عاقبت | هر دو را دیوانه کردی عاقبت
آمدی کآتش در این عالم زنی | وا نگشتی تا نکردی عاقبت
ای ز عشقت عالمی ویران شده | قصد این ویرانه کردی عاقبت
من تو را مشغول میکردم دلا | یاد آن افسانه کردی عاقبت
عشق را بیخویش بردی در حرم | عقل را بیگانه کردی عاقبت
یا رسول الله ستون صبر را | اُستُن حنانه کردی عاقبت
شمع عالم بود عقل چارهگر | شمع را پروانه کردی عاقبت
یک سرم این سوست، یک سر سوی تو | دوسرم چون شانه کردی عاقبت
دانهای بیچاره بودم زیر خاک | دانه را دُردانه کردی عاقبت
دانه را باغی و بستان ساختی | خاک را کاشانه کردی عاقبت
ای دل مجنون و از مجنون بتر | مردی و مردانه کردی عاقبت
کاسه سر از تو پر از تو تهی | کاسه را پیمانه کردی عاقبت
جان جانداران سرکش را به علم | عاشق جانانه کردی عاقبت
شمس تبریزی که مر هر ذره را | روشن و فرزانه کردی عاقبت
*****************
خوشتر از دوران عشق ایام نیست | بامداد عاشقان را شام نیست
مطربان رفتند و صوفی در سماع | عشق را آغاز هست انجام نیست
کام هر جویندهای را آخریست | عارفان را مُنتهای کام نیست
از هزاران در یکی گیرد سماع | زآنکه هر کس محرم پیغام نیست
آشنایان ره بدین معنی برند | در سرای خاص، بارعام نیست
تا نسوزد برنیاید بوی عود | پخته داند کاین سخن با خام نیست
هر کسی را نام معشوقی که هست | میبرد، معشوق ما را نام نیست
سرو را با جمله زیبایی که هست | پیش اندام تو هیچ اندام نیست
مستی از من پرس و شور عاشقی | و آن کجا داند که درد آشام نیست
باد صبح و خاک شیراز آتشیست | هر که را در وی گرفت آرام نیست
خواب بیهنگامت از ره میبرد | ورنه بانگ صبح بیهنگام نیست
سعدیا چون بت شکستی خود مباش | خودپرستی کمتر از اصنام نیست
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: