داستان ایام فاطمیه: مجلس کوچکی که حضرت زهرا (س) خودش انتخابش کرد! 😭🔥
Автор: داستان های معنوی
Загружено: 2025-11-03
Просмотров: 1820
#فاطمیه #شهادت_حضرت_زهرا #استاد_عالی #حضرت_زهرا
در این ویدئو، استاد مسعود عالی به روایتی قدرتمند و دلنشین از یکی از شاگردان عاشق میپردازد؛ شاگردی که زیر سایه نورانیت شیخ فضلالله نوری رضواناللهعلیه در نجف و سپس در تهران، مسیر طلبگی را طی کرده بود — اما آنچه او را به حرکت درآورد، نه تنها علوم و منبر و روزه، بلکه ارادتی عمیق به حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود. استاد عالی این فرد را اینگونه معرفی میکند: مجتهد مسلم، کسی که از نظر فقهی و علمی بالا بود، اما در آن روزها در تهران منبری میرفت، روزه میگرفت، و با این حال «ابا نداشت» — یعنی در ظاهر زندگی مرفّه نبود و کارش، خالص بود.
او خاطرهای به ظاهر ساده را چنین روایت میکند: نزدیک محرم بود و آن شاگرد، با همه جایگاهش، آرزو داشت دریابد که کدام مجلس از لحاظ حضرت زهرا سلاماللهعلیها مورد رضایت است — مجلسی که «پرچم حسین ما برقرار باشد». در خوابی کوتاه، صدای آن حضرت را شنید که به ایشان فرمود: «هر جا پرچم حسین ما برقرار باشد، آنجا را دوست داریم و مورد توجه ماست.» سپس آدرس یک مجلس کوچک در یکی از محلههای قدیمی جنوب تهران داده شد — در منطقه دور از مرکز و امکانات، در محلهای کمبرخوردار، سمت دروازه غار / دروازه شوش. شاگرد، بدون تأمل، «بیدرنگ» راه افتاد. در آن محله، کوچهای بنبست، خانهای ساده، خانمی لبِ جوب نشسته بود و مشغول شستن نلبکی بود. آن مجلس آنجا بود؛ اتاقی کوچک، صندوقچهای، چند زن مستمع؛ منبر ساده؛ و او که مجتهد بود، آنجا آمد برای روزهخوانی.
برای دیدن باقی داستان های استاد عالی، فهرست پخش استاد عالی را حتما دنبال کنید:
• داستان ایام فاطمیه + مسابقه خواب آ سید مهد...
استاد عالی این ماجرا را نه فقط به عنوان یک روایت تاریخی یا خاطرهٔ شخصی، بلکه به عنوان درس مهمی برای ما امروز میبیند: دعوت به اخلاص، به «خدمتگذاری» حتی در محلههای محروم، به آزاد کردن خود از ظاهر و رقابت و به سوی اصل ایمان و عشق. وقتی آن مجتهد گفت قصد دارد هیچ پولی نگیرد، آن خانم گفت: «ما مستمعی نداریم، چند نفر هستیم» — و ایشان پذیرفت. ده شب محرم گذشت، مجلس برگزار شد، صدای گریه بلند بود، آن مجتهد تا آخر ایستاد. وقتی کار تمام شد، بیرون رفت تا پولی قبول نکند، ولی آن خانم با اخلاص آمد و گفت: «من یک سال خدمت میکنم، پول جمع کردم برای این روزه». مجتهد دید که این نیت، این اخلاص، این خدمت، همهچیز را معنادار کرده است.
استاد عالی میافزاید: این داستان به ما میگوید که ارادت صرف به اهلبیت (علیهمالسلام) کافی نیست، باید به همراهی با آنان در مراحل کوچک و بزرگ زندگی تبدیل شود؛ باید در محلهای ساده، با قلبی خالص، همراه باشیم. باید آنچنان زندگی کنیم که اگر چه شیوهها سادهاند، ولی نتیجه عظیماند. اگر زن باشی یا مرد، مهم نیست؛ مهم این است که وجودت را وقف راهی کنی که «هر جا پرچم حسین ما برپا باشد»، آنجا مورد توجه است. این ویدئو برای کسانی است که شاید در ظاهر توان زیادی ندارند، امکانات کمی دارند، اما میخواهند بدانند چگونه سهمی در مسیر عشق به اهلبیت (علیهمالسلام) داشته باشند. در زمانی که ظواهر بسیاری را فرا گرفته— تشریفات، منبرهای بزرگ، شبکههای اجتماعی— این روایت دعوت میکند به سادهزیستی، به اخلاص، به خدمت بیمنت، و به آن مجلسی کوچک که شاید دیده نشود اما مورد توجه اعلی است.
اگر به دنبال محتوایی هستی که هم قلبت را به تپش اندازد و هم راهی به اقدام به تو نشان دهد؛ اگر احساس میکنی که میخواهی سهمی داشته باشی در مسیر امامان و بزرگواران، این ویدئو را از دست نده. همراه شو تا «مجلس مورد رضایت حضرت زهرا سلاماللهعلیها» را بشناسی و شاید در زندگی خودت راهی بیابی.
📌 کلمات کلیدی (با کاما جدا شده)
استاد مسعود عالی, روایت معنوی, عشق به حضرت زهرا سلاماللهعلیها, مجتهد مسلم تهران, مقام منبر و روزه, جلسه محرّم جنوب تهران, پرچم حسین ما, محله دروازه غار, دروازه شوش قدیم, زهد و خدمتگذاری, مجلس کوچک با اخلاص, زن و مرد در مسیر اهلبیت, خدمت بیمنت, ایمان و عمل, ارادت به اهلبیت, نیت پاک, محرّم در محله محروم, داستان طلبگی, خاطره معنوی, روزه خوانی ساده, صدای گریه مستمعان, رابطه عاشقانه با معصومین, دعوت به سادگی و اخلاص, چگونه اهل بیت را دوست داشته باشیم, مجلسی که خدا میپسندد, زندگی مبتنی بر خدمت, صداقت در عبادت, نقش محله و اجتماع در دین, روایت کوتاه اما پرمعنا, محتوای مذهبی ایرانی, ویدئو سخنرانی معنوی, کانال داستانهای معنوی, راهکارهای عملی معنوی, مجلسی که در آن شاهکار معنوی رخ میدهد, سفر درونی به سوی خدا, طلبه و جامعه, اسلام و خدمت اجتماعی.
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: