قسمت 11 Hekayate Ma حکایت ما
Автор: Bizim Hikaye - Hekayate Ma - حکایت ما
Загружено: 2022-03-05
Просмотров: 249001
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
خلاصه داستان ما فصل 11:
فیلیز کیراز که با تمام انرژی سعی در یافتن راه حل برای مشکلات بی پایان خانه دارد، متعجب است که با کودک ربایی چه کند. باریش با شوخ طبعی همیشگی خود به کمک فیلیز می آید. در حین برنامه ریزی برای تحویل سالم کودک به خانواده اش، تمام خانواده با باریش برای جلوگیری از آسیب دیدن کیراز و حل مشکل اقدام می کنند. زمانی که باریش سعی می کند خانواده را از کودک ربایی نجات دهد و سعی می کند کراز را خوشحال کند، راز درباره خودش بیشتر می شود. در حالی که ربوده شدن دختر بچه باعث آشفتگی در محله می شود، فکری می خواهد از این موقعیت به نفع خود استفاده کند. او در حالی که سعی می کند با این فرصت از شر هاشم که به دنبال او است خلاص شود، سعی می کند جایگاه خود را در چشم شیما مستحکم کند، در حالی که علاقه رحمت به مژده روز به روز بیشتر می شود، حکمت می خواهد در کنار اسرا باشد و او را از شر عاصم محافظت کند. توفان که نمی تواند فشار نریمان را تحمل کند، سورپرایز ناخواسته ای را برای تولای رقم می زند، اما این غافلگیری راه را برای دروغ های جدید نیز باز می کن
او فهمید که فیلیز باریش پیشخدمت نیست و با شوکی که تجربه کرد به خانه بازگشت. او دیگر نمی خواهد چهره باریش را ببیند. باریش هیچ ایده ای ندارد. می پرد داخل و به خانه می آید. او با واکنش شدید فیلیز مواجه می شود. باریش تصمیم می گیرد کار خود را رها کند تا فیلیز را به دست آورد، اما شریک زندگی او Cenk ناراحت است و حتی کاری را انجام می دهد که باریش را در موقعیت بسیار دشواری قرار می دهد.
توفان زیر دروغی که به تولای گفت له می شود. اگرچه او سعی می کند حقیقت را بگوید، اما نمی تواند این کار را انجام دهد. بالاخره باید بگوید. تولای شوکه شده است.
فکری دوباره راهی حیلهگرانه برای کسب درآمد آسان پیدا میکند، اما همه چیز خراب میشود. علاوه بر این، او در ترس از مرگ نگهداری می شود. نزد امام می دود. امام به او میگوید قبل از مرگ از پسرانش برکت بگیر. این یک تجارت بسیار جدی برای فکری است. او به خانه برمی گردد و تصمیم می گیرد از فرزندانش مراقبت کند. با این حال، پایان این علاقه برای کراز و فکرت ناامید کننده خواهد بود.
در همین حین حکمت شاهد خشونت عاصم علیه اسرا در بازار است، عصبانی می شود، او زنی است که عاشقش شده و سعی می کند از او حمایت کند. اوضاع برای فکرت در مدرسه خوب پیش نمی رود. معلم پدر و مادرش را به مدرسه می خواند. فکرت در شرایط سختی است. رحمت با توصیه موجد تصمیم می گیرد در امتحان یکی از دوستان قدیمی خود شرکت کند، اما وقتی متوجه می شود که این کودک دوست پسر سابق مژده است، رنگ آن تغییر می کند.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: