داستان واقعی:هرچی بچه دار میشدم دختر بود از ترس اینکه شو.هرم..!
Автор: شب داستان
Загружено: 24 нояб. 2024 г.
Просмотров: 6 275 просмотров
✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم
✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید.
#داستان_واقعی
#داستان
#پادکست
#شب_داستان
داستان واقعی
پادکست
داستان های فارسی
داستانهای فارسی
داستان انگیزشی
داستان جنایی
لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽
قسمت اول عاصیه داستانی تاریخی عاشقانه🔥👇🏽
• دختری رعیت زاده بودم که ...
قسمت دوم عاصیه🔥👇🏽
• دختری رعیت زاده بودم که با فکر ازادی ...
قسمت اول داستان روستایی قدیمی زندگی گلرخ❤️🔥👇🏽
• بخاطر رسم عجیب روستامون سرنوشتم...
قسمت دوم داستان گلرخ🔥👇🏽
• بخاطر رسم شرم اور روستامون زندگیم...!
قسمت پایانی داستان گلرخ🔥👇🏽
• مادرشوهرم جلو هووم میگفت هرروز خودتو ...
• عمارت خان یه اتاق ممنوعه داشت 🥲بعد از...
• مردونگی شوهرم اونقدر قوی بود...که هرب...
• عاشق دکتر... شدم ، یه روز که رفتم مطب...
• شوهرم هرشب میرفت اتاق دخترش و صدای......
• شوهرم هرشب منو میپیچوندو میرفت پیش دخ...
• دوست شوهرم بهم نظر داشت و من...
• شوهرم دکتر... بود شب اول عروسیمون باه...
• شوهرم شب اول عروسیمون وقتی دید تحمل ن...
• مردونگی شوهرم قوی بود و بعد از فهمیدن...
• دوماد خونواده ی شوهرم بهم پیشنهادای ک...
• Видео
• بدن سفید و بلوری مادر زنمو که دیدم حا...
• Видео
• شوهرم مردونگیش خیلی قوی بود...
• تو روستامون رسم بود بدنمونو میدیدن تا...
• تو روستامون رسم عجیب و شرم اوری بود ک...
• زنداداشم لوند و عشوه گر بود یه روز ام...

Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: