داستان های شاهنامه؛ سهراب _ قسمت اول Stories from Shahnameh; Sohrab _ Part 1

سهراب

قسمت اول : تهمینه

" اگر تندبادی برآید ز کنج
بخاک افکند نارسیده ترنج "

اگه به داستان های ایرانی علاقه داری و کارمون رو پسندیدی، لایک و فالو فراموش نشه یا از یوتیوب ما رو دنبال کن
فرستادن داستان ها برای دوستات هم کمک بزرگیه، سپاس🙏

رستم که نیم مست از میهمانی شاه سمنگان، در بستر خوابیده، با صدای ورود یواشکی دو زن از خواب بیدار میشه..
بعد از پرس و جو متوجه میشه که دختر شاه سمنگان، که زیبایی و شکوهش در همین زمان کوتاه رستم رو از خود بیخود کرده، عاشق او شده و خودش رو ببالینش رسونده، و شد آنچه شد..

چو انباز او گشت با او به راز
ببود آن شب تیره دور و دراز
ز شبنم شد آن غنچه‌ی تازه پُر
و یا هُقه‌ی لهل شد پر ز درّ
بکام صدف قطره اندر چکید
میانش یکی گوهر آمد پدید

دم صبح که باید پیش از اینکه کسی متوجه رابطه ای دو بشه، زمان خداحافظی رسید، رستم بازوبند خودش رو به تهمینه داد تا برای فرزندش به یادگار بمونه..
بعد از ۹ماه تهمینه بار گران رو به زمین گذاشت، نوزاد پسری که نامش رو سهراب گذاشتند..

چو نه ماه بگذشت بر دخت شاه
یکی پورش آمد چو تابنده ماه
چو خندان شد و چهره شاداب کرد
ورا نام تهمینه سهراب کرد..

و پایان قسمت اول
این بخش رو تقدیم میکنم به ترنر ماکان
افسر انگلیسی در هند که حق بزرگی بر گردن
مصححان شاهنامه داره
قسمت بعد بزرگ شدن سهراب

#انیمیشن #شاهنامه
#تاریخ_ایران #شعر

#ایران_من

"If a sudden wind should rise from the corner,

It will cast the unripe fruit to the ground."*

If you enjoy ancient Persian stories and our style of animation, don’t forget to like, follow, or join us on YouTube. Sharing these stories with friends helps us grow. Thank you. 🙏

Rostam, still half‑drunk from the feast of the king of Samangan, lies asleep in his chamber. Suddenly, the soft footsteps of two women wake him. After questioning them, he realizes the truth:

Tahmineh, the daughter of the king—whose beauty and grace leave Rostam speechless even in this brief encounter—has fallen in love with him. She has come to him in the night… and so the destiny of two worlds was sealed.

#animation #shahnameh #iran
#persianmythology #persianculture
#poetry #rumi