داستان صوتی فائزه ( قسمت 11 ) از کتاب صوتی رویای شب

داستان صوتی فائزه ( قسمت 11 ) از کتاب صوتی رویای شب #داستانهای فارسی #داستان_صوتی رویای_شب #داستان



#کتاب_صوتی #رویای_شب #audiobooks #nightdream #داستان_صوتی_کوتاه #داستان_صوتی_بلند #داستان #داستان_فارسی #داستان های_فارسی #داستانهای _فارسی #پادکست_فارسی #پادکست_صوتی #یوتیوب_فارسی #عاشقانه #فائزه #


داستان صوتی فائزه داستانی شنیدنی و جذاب (عاشقانه )

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤


کاوه پیراهن سفید رنگش رو در آورد گذاشت گوشه اتاق و کنارم دراز کشید دستاش رو باز کرد و گفت بیا اینجا

نزدیکش شدم و سرم رو گذاشتم رو بازوش و بی حرف نگاهش کردم دستش رو گذاشت رو صورتم و گفت: چرا اینطوری نگاه میکنی؟ شونه ای تکون دادم و گفتم همینطوری دلم تنگ شده بود.

صورتم رو بوسید و گفت حیف که نمیشه و گرنه رفع دلتنگی میکردیم اما خب یه کارایی هم میشه کرد

آروم خندیدم و گفتم اذیت نکن کاوه

غمگین بهم نگاه کرد و گفت ازم دلخوری نه؟ میدونم کوتاهی کردم خودمو درگیر کار کردم ازت غافل شدم

موهای مشکی و پر پشتش رو نوازش کردم و گفتم دلخور نیستم

تقصیر کسی نیست توأم میبودی باز یه چیزی میشد؛ قسمت نبود این

بچه به دنیا بیاد............

سپاسگزارم از نگاهتون
اگر از ویدئو  خوشتون اومد، برای حمایت از  من ، کانال من و  سابسکرایب  کنید. با لایک و کامنت های خوبتون دلگرمم می کنید.  🙏❤


راه ارتباطی    / @azoota