تازه ترمیم کرده بودم دکتر گفت یه مدت با کسی نباشم اما وقتی رییسم تو سفرکاری توهتل منودر حالِ ... دید

تازه ترمیم کرده بودم دکتر گفت یه مدت با کسی نباشم اما وقتی رییسم تو سفرکاری توهتل منودر حالِ ... دید
کارگرافغانی نگهبان ساختمون وقتی شوهرم نبود اومد تو خونه و طوری منو ک... که کمرم رگ به رگ شد/#داستان
صاحب خونه ک...کاملا بزرگی داشت میگفت تحمل کن تا حسابت صاف بشه روزی 4_ 5 بار منو ... آخه اجاره خونه..
پدر و مادرم هر دو فوت شده بودن و من با خواهرم و خواهر زادم زندگی میکردم . خواهرم از شوهرش جدا شده بود و ما سه نفر با هم زندگی میکردیم . دلم میخواست ازدواج کنم و مستقل شم . تو شبکه اجتماعی با یه نفر آشنا شدم و بعد از یه مدت دوستی باهم ازدواج کردیم اولاش خیلی خوب بود اما بعدش بهمن خیانت کرد و فراری شد من موندم و اجاره های عقب مونده خونه ... صاحبخونه برای تسویه کردن بدهیم روزی چند بار ...
این داستان جذاب رو از اینجا تماشا کنید :   • صاحب خونه ک...کاملا بزرگی داشت میگفت ...  

جلوی پای مادر دوستم ترمز کردم تا سلام کنم اما منو نشناخت و گفت شبی پونصد :   • جلوی پای مادربیوه دوستم ترمز زدم تا س...  

برای تلافی خیانت شوهرم با دو نفر همزمان :   • خیانت شوهرم و تلافی کردم قراربود همزم...  

داستان های واقعی جدید
داستان واقعی جدید
داستان خیانت
داستان خیانت و جدایی
خیانت
خیانت به همسر
داستان های واقعی خیانت
خیانت مردان
خیانت زن و شوهر
خیانت به زن

عزیزای دلم ممنون که با لایک به رشد کانالم کمک میکنید