سرگرد خلبان حسین اسکندریان :عضو شورای ملی مقاومت

باسلام خدمت خانم رجوی و دوستان و رفقا من فقط می خواستم آغاز چهلمین سالگرد شورا را اول خدمت بنیانگذار آن برادرعزیزم مسعود و شخص رئيس جمهور مقاومت خانم رجوی و سایر دوستان ورفقا تبریک عرض کنیم و توی تمام خاطراتی که همه گفتند درچهل سال قبل اتفاق افتاده، ناگهان برادرشریف مرا یادخاطره ای انداخت که تقریبا آن هم چهل سال از آن می گذرد و ماه آینده شاید سی ونهمین سالش هست و شب بسیارباشکوهی را که من با مسعود عزیز گذراندم به اتفاق دوستم و استاد عزیزم جناب سرهنگ معزی و آن شب را تا سحر در آسمان ها واقعا تحت تاثیر چشمان مسعود من چنان جذب شدم که از آن به بعد دیگر واقعا مثل آدمی که هیپنوتیزم بشود دیگر هیچ وقت نتوانستم دل بکنم و جدا بشوم اینه که از آن روز ماندم و هرکاری از دستم برمی آمد انجام دادم که درمقابل کارهای خواهران وبرادران اشرفی شایدچیزی حساب نشود اما برای اینکه بزرگی آن شب را برایتان توصیف کنم، با اینکه یک آدم لائیکی هستم ولی پناه می برم به یکی از لغت مومنین که شب قدر برایشان خیلی مهم است به نظرمن آن شب برای من شب قدر بود و هیچ وقت فراموش نمی کنم برای همین یک باردیگر اینجا تجدید عهد می کنم با این مقاومت و اعلام می کنم که تا آخرین لحظه و تا واپسین دم پایدار و استوار در خدمت تمام عیار این مقاومت خواهم بود و در ضمن طبق رهنمود استاد عزیزم وفرمانده خوبم همه اینها را سه شماره گفتم که وقت کسی را نگیرم با تشکر و با ایمان به پیروزی

مریم رجوی :
با تشکر از آقای اسکندریان جناب سرگرد شما در واقع بزرگترین ماموریت متصور در این جنبش را انجام دادید به همراه هم تیم تان جناب سرهنگ همچنان که گفتید آن شب تاریخی و آن پرواز درواقع حیاتی برای همین شورا و ‌آلترناتیو با همه ریسک هایش و چقدر زیبا بسیار کوتاه گفتید ولی همه چیز را گفتید همه الان مشتاقند که از شما بشنوند آن شب چی گذشت چون لحظات ویژه پر ریسک بسیار بسیار پر اضطراب و دلهره آور برای اینکه بتواند چنین پروازی به نتیجه برسد بهرحال درود بر شما که چنین چیزی را محقق کردید و الان داریم امروز ثمره آن را می بینیم و آغاز چهلمین سال این آلترناتیو را که با آن پرواز به اوج رسید داریم جشن می گیریم درود برشما
اسکندریان : خیلی ممنون از شما