تفأل حافظ-غزل ۲۳۷- شنبه - ۱۴۰۴/۱/۲۳- 2025/4/12
Автор: razhayzen
Загружено: 12 апр. 2025 г.
Просмотров: 55 просмотров
نفس برآمد و کام از تو بر نمي آيد
فغان که بخت من از خواب در نمي آيد
صبا به چشم من انداخت خاکي از کويش
که آب زندگيم در نظر نمي آيد
قد بلند تو را تا به بر نمي گيرم
درخت کام و مرادم به بر نمي آيد
مگر به روي دلاراي يار ما ور ني
به هيچ وجه دگر کار بر نمي آيد
مقيم زلف تو شد دل که خوش سوادي ديد
وز آن غريب بلاکش خبر نمي آيد
ز شست صدق گشادم هزار تير دعا
ولي چه سود يکي کارگر نمي آيد
بسم حکايت دل هست با نسيم سحر
ولي به بخت من امشب سحر نمي آيد
در اين خيال به سر شد زمان عمر و هنوز
بلاي زلف سياهت به سر نمي آيد
ز بس که شد دل حافظ رميده از همه کس
کنون ز حلقه زلفت به در نمي آيد
تفسیر اول فال
مدتی است اوضاع و احوال خوبی ندارید و امید خود را کاملا از دست داده اید، به نظر می رسد همه چیز از دست رفته و رسیدن به مراد دل غیرممکن و نشدنی است.
گمان می کنید دعا و التماس های شما به درگاه پروردگار تاثیری نداشته اما شک به دل خود راه ندهید و به خداوند توکل کنید که سرانجام اوضاع شما را سر و سامان خواهد داد و مشکلات حل می شوند و به مقصود خود خواهید رسید.
تفسیر دوم فال
از کسی که دوست داشتی جواب رد شنیدهای، حال و احوال مناسبی نداری، از بخت خود شکایت داری و همه چیز را از دست رفته تصور میکنی. رسیدن به مقصودت را امری غیرممکن میدانی. دست به دعا و نیایش برداشتهای ولی باز هم نتیجهای نگرفتهای. با این حال شک به دلت راه مده که خداوند مهربان گره از کار تو باز خواهد کرد. بیشتر از این عمر خودت را با خیالبافی تلف نکن و زندگیات را از نو شروع کن، آنقدر عمر خواهی کرد که به همه آرزوهایت برسی پس دل از خدا جدا مکن و شاد باش. دوری از انسانهای ریاکار میتواند حال تو را خوب کند.
غزل شماره ۲۳۷ حافظ در زمان تسلط شاه محمود و دوری شاه شجاع از شیراز سروده شده است. حافظ از ناکامی خویش در وصال محبوب گلایه میکند که در حال کشیدن نفس آخر است اما هنوز بختش از خواب غفلت بیدار نشده است. باد صبا خاک کوی دوست را به چشم حافظ رسانده و آن خاک باعث شده حافظ به آب زندگانی که باعث عمر جاودان است نیز بیتوجه شود.

Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: