لطف حق - درس نوزدهم - فارسی چهارم ابتدایی

هوالحکیم
سلام به عزیزانم
عزیزای دلم سلام! امروز می‌خواهم براتون از یک خانم بسیار نازنین به اسم پروین اعتصامی بگم.
کلیدواژه‌ها: سلام، عزیزان، پروین اعتصامی
00:10علاقه پروین اعتصامی به شعر و ادبیات
پروین اعتصامی بچه‌ها خیلی به شعر و ادبیات علاقه داشت. از بچگی در کتابخانه پدربزرگش می‌شست و کتاب‌های مختلفی رو می‌خوند. همچنین در محضر پدرش و دوستان پدرش، که آقای محمد تقی بهار و علامه دهخدا بودن، شعر می‌گفت.
کلیدواژه‌ها: علاقه به شعر، کتابخانه، پدر، محمد تقی بهار، علامه دهخدا
00:27پدر پروین اعتصامی
پدر پروین اعتصامی، بچه‌ها، روزنامه‌نگار معروف شهر تبریز بود. او علاوه بر روزنامه‌نگاری، مترجم هم بود. به همین دلیل، پروین به زبان‌های عربی و انگلیسی هم خیلی مسلط بود.
کلیدواژه‌ها: پدر پروین، روزنامه‌نگار، مترجم، زبان عربی، زبان انگلیسی
00:41پدر بزرگ و مادر پروین اعتصامی
پدربزرگ مادری پروین اعتصامی یکی از شاعرهای دوره قاجار بود.
کلیدواژه‌ها: پدربزرگ مادری، شاعر دوره قاجار
00:48تولد و زندگی کوتاه پروین اعتصامی
پروین اعتصامی در سال ۱۲۸۵ به دنیا آمد. بیشتر از ۱۰۰ سال پیش. اما متأسفانه به دلیل بیماری در سن ۳۵ سالگی از دنیا رفت. با اینکه جوون بود و خیلی زود فوت کرد، اما زندگی پرباری داشت چون شعرهای بسیار زیبایی به یادگار گذاشت.
کلیدواژه‌ها: تولد، بیماری، فوت، زندگی پربار، شعرهای زیبا
01:10ویژگی اشعار پروین اعتصامی
بیشتر اشعار پروین اعتصامی، بچه‌ها حالت گفتگو داشت که به این‌گونه اشعار مناظره می‌گویند. در این اشعار دو نفر درباره اینکه حق با کدام‌یک است، با هم گفتگو می‌کنند. این نوع اشعار باعث می‌شود که شعرها بسیار جذاب و شیرین شوند، هم برای کسی که می‌خواند و هم برای کسی که می‌شنود.
کلیدواژه‌ها: اشعار پروین، گفتگو، مناظره، جذابیت
01:27معرفی شعر "لطف حق"
حالا می‌خواهیم شعر "لطف حق" را که داستانی درباره یکی از اتفاقات زندگی حضرت موسی است، با هم بخوانیم. داستان خیلی قشنگی است که پدربزرگم برای من تعریف می‌کرد.
کلیدواژه‌ها: شعر لطف حق، حضرت موسی، داستان، پدربزرگ
01:45داستان حضرت موسی و فرعون
قبل از اینکه حضرت موسی علیه‌السلام به دنیا بیاید، پادشاهی به نام فرعون حکومت می‌کرد که خدا را قبول نداشت و ادعای خدایی می‌کرد. یک شب فرعون خواب عجیبی دید که پسری به دنیا می‌آید که هم حکومتش را از او می‌گیرد و هم او را می‌کشد. به همین دلیل دستور داد هر پسری که به دنیا می‌آید را بکشند. خداوند به مادر حضرت موسی گفت که او را در سبدی گذاشته و به رود نیل بیاندازد تا جانش محفوظ بماند. همسر فرعون که زن مهربانی بود، حضرت موسی را از نیل نجات داد و او را به فرزندی پذیرفت.
کلیدواژه‌ها: فرعون، خواب، دستور کشتن پسرها، مادر موسی، رود نیل، همسر فرعون
02:43شعر "لطف حق" در مورد مادر موسی
در ادامه شعر، مادر حضرت موسی زمانی که او را در نیل می‌انداخت، از ساحل به او نگاه می‌کرد و با ناراحتی می‌گفت: «اگر خداوند فراموش کنه تو رو، چطور می‌خواهی از این کشتی بی‌ناخدا نجات پیدا کنی؟»
کلیدواژه‌ها: شعر، مادر موسی، نیل، خداوند، نجات
03:38پاسخ خداوند
در جواب، خداوند به مادر موسی وحی فرستاد که: «این چه فکر بی‌پایه‌ای است که داری؟ هر چیزی که انداختی، ما آن را گرفتیم. شما باید بدانید که من، خداوند، از همه مهربان‌تر هستم.»
کلیدواژه‌ها: خداوند، وحی، مادر موسی، مهربانی
04:14پیام خداوند به مادر موسی
خداوند در ادامه می‌فرماید: «تو مهر مادری داری، اما من عدل دارم. سطح آب مانند گهواره‌ای است که برای فرزند تو آرامش می‌آورد. همچنین سیلاب و موج همچون دایه‌ای مهربان برای اوست. رودها از خود طغیان نمی‌کنند مگر اینکه من به آنها فرمان بدهم.»
کلیدواژه‌ها: خداوند، عدل، مهر مادری، گهواره، سیلاب، موج، طغیان
05:52پایان درس
امیدوارم از درس امروز خوشتون اومده باشه. به خدای بزرگ می‌سپارمتون. خدانگهدار.
کلیدواژه‌ها: درس، خدانگهدار