قصه های شیرین مادر جانم برای خوشحال کرد کودک..🤩.🤗.

با مادر جان و عروس خانم رفتیم عروسی 😍 و خوشحالی بیش از حد مادر جان در این روز

خدایا این حویلی قدمش نیک باشد😍نذر و دیدن مادر مهربان از حویلی ما

مشکل جدی برای مادر مهدی 🥹😭مادر جان واقعا نگران است 😔😢

«Невероятная помощь бездомной матери | Этот подарок изменил ее жизнь!»

رفتم خانه تمنجو😂میخواستم غافلگیر کنم خودم غافلگیر شدم😅نرسیده خرید فروش موتر شروع کده😅😲

قصه ها و خاطرات آبی جان مه از زبان خودش | چی دورانی بود حیف 🥹🥰

یک روز قشنگ دیگر با کوشتن گوسفند 🐑

Sending Haerani Hazaragi Dress For Her

تشکر از برادرم از بابت کباب دادن جای شما عزیزان خالی در مزار شریف

قسمت 25 سریال دختران ارباب | لحظه ی شیرین برای باکل گنگه🥰ارباب از پا افتاد؟😱

Surviving Life in the Deadliest Mountains Cave| Cave Life in Afghanistan most remot ancient village.

از پلان ناز وپدر بهزاد هیچ خبر نداشتم چه یک پلان کلان بر سر داشتن فکر کردم ناز رفته خانه مادر سلیم 😱

عروس مادرنو مادرجان برای مادر علیرضا تحفه داد و مادر علیرضا برای مادر هدیه داد🤩

چـکـر رفـتـن هـمـراه فـامـیـل بـرادرم اولـیـن بـار در لـب دریـای حـیـرتـان

بحث روز: سخنان مردم از زبان حقانی

پیاده روی ، رسیدیم ماهیپر د وسط راه مسیر را تغییر دادیم

نان بوته و روغن زرد واقعا مزه خاص داره 😊🥰شام دورهمی با خانواده ❤️

گزارش ویژه از ‌ولسوالی شولگر ولایت بلخ |balkh Afghanistan

قصه مسافر : شرافت پروانی بعد از مدت ها درد های خود را فریاد زد/ جدایی از خانم‌ اول/ دوری از فرزندان

Едем Встречать Лусин | Подарки Из Армении | Семейный Влог | Эгине | Heghineh