ghesepardazz
https://www.youtube.com/@ghesepardazz
🪩به نام خداوند مهربان🪩
به کانال قصه پرداز خوش اومدین🥰 سلام به دوستای مهربونم 🙆🏻♀️ اینجا قراره داستان واقعی زندگی زنان و مردانی رو بشنویم که شاید خودشون هیچ وقت فکر نمیکردند که یه روز این اتفاقها برای اونها بیفته 🙁 وقتی خودتو بشناسی میتونی رابطتو بسازی 🫀لطفاً با سابسکرایب کردن کانالم از من حمایت کنید و زنگوله رو هم بزنین تا از داستانهای جدید مطلع بشید😘
@ghesepardazz
##داستان_واقعی
#قصه_بزرگسالان
#واقعیت_زندگی
#روایت_واقعی
#قصه_زندگی
#خاطرات_واقعی
#قصه_شبانه #داستان_واقعی
#قصه_بزرگسالان
#واقعیت_زندگی
#روایت_واقعی
#قصه_زندگی
#خاطرات_واقعی
#قصه_شبانه
#داستان_تجربی
#زندگی_واقعی
#قصه_های_شنیدنی
#روایت_شب
#قصه_عمیق
#داستان_تلخ
#داستان_شیرین
#واقعیت_تلخ
#قصه_های_زندگی
#داستان_مردم
#قصه_های_حقیقی
#روایت_دلنشین
#داستان_دلگیر
#قصه_های_عبرت
#قصه_های_عاشقانه
دختر خالمو توی ماشین شوهرم دیدم....
باردار نمیشدم برادر شوهرم گفت داداشم بی عرضه است....
وقتی زن داییم نشونم داد هنگ کردم....
دوست صمیمیم وقتی که من خونه نبودم واسه شوهرم....
دوستم مریض بود گفت تو امشب به جای من واسه...
معلمم فهمیده بود تنها زندگی میکنم و ازم میخواست.....
نامادریم بهم گفت اگر به پدرت بگی کاری باهات میکنم...
وقتی متوجه شدم راننده مسیرشو عوض کرد.....
وقتی پدرم نبود نامادریم مجبورم میکرد....
مدیر شرکت بهم گفت اگه قبول نکنم ......
پسر خالم دوستاشو دعوت کرده بود خونه ما. مادرم بهشون گفت....
داشتم ظرفا رو میشستم که پدر شوهرم صدام زد....
ناپدریم توی آشپزخونه نشسته بود که یه دفعه...
کارگر افغانی اومده بود آشپزخونهمونو تعمیر کنه که یهو.....
استادم گفت این ترم مشروط میشی اگه....
موکبدار عرب ازم خواست کمکش کنم....
پدر شوهرم عاشق دستپخت من بود منم تصمیم گرفتم.....
دوستای شوهرم شام مهمونمون بودن که یکدفعه شوهرم گفت.....
شوهرم برادرشو فرستاد خونمون تا.......
برادر شوهرم بهم گفت اگه قبول نکنی همه چیو به داداشم میگم...