نامادریم بهم گفت اگر به پدرت بگی کاری باهات می‌کنم...

داستان قدیمی: از دستش نده عالیه ,نظیرشو قرار نیست پیدا کنی#پادکست #داستان_واقعی

دختر خالمو توی ماشین شوهرم دیدم....

یک زن تاجر بر مزار پسرش می‌رود و زنی اسپانیایی را می‌بیند که همراه یک کودک گریه می‌کند...

معلمم فهمیده بود تنها زندگی می‌کنم و ازم میخواست.....

قسمت اول: عاشقانه ترین رمان ایرانی (حوالی بهشت)

داستــان و سرگذشت های واقعــی

ای ساربان آهسته رو: غزل دلنشین سعدی با موسیقی آرامش‌بخش (۲۰ دقیقه اشعار سعدی و عطار)

این سگ به شدت به یک زن باردار در فرودگاهی عربستان پارس می کرد 😱 تا راز وحشتناک شکم او را فاش کند 😱

توی رستوران کار میکردم. #رادیو داستان #داستان واقعی #پادکست

شب عروسیمون گذشت و…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

دوستم مریض بود گفت تو امشب به جای من واسه...

تعمیرکار لوازم برقی بودم. #رادیو داستان #داستان واقعی #پادکست

یک ساعت و سی دقیقه موسیقی آرامش‌ بخش و روح‌ نواز از تأثیرگذارترین اشعار مولانا از دیوان شمس

عمم خواهرمو برای پسرش خواستگاری کرد در صورتی که من عاشق پسرعمم بودم ولی..#داستان_واقعی#پادکست_فارسی

لنگه این داستانو هیجا نمیتونید پیدا کنید عاشقم بشین لعنتیا کجا همچین داستانایی هست؟😇#dastanland

پسر خالم دوستاشو دعوت کرده بود خونه ما. مادرم بهشون گفت....

فوق العاده جذااب و شنیدنی…#داستان_واقعی #رادیو_داستان #پادکست

وقتی زن داییم نشونم داد هنگ کردم....

«ДЯДЕНЬКА, ЭТИ МАЛЬЧИКИ ЖИВУТ НА МОЕЙ УЛИЦЕ», — сказала бедная девочка скорбящему миллионеру…