دلنوشته واقعی | داستان صوتی

داستان احساسی از خیانت تا خوشبختی | زن و شوهری که راهشان جدا شد #خیانت #داستان #داستان_فارسی

دختری تنها بعد از جدایی… اما ناگهان همسایه همه‌چیز را می‌بیند #داستان_فارسی #داستان

برادرم منو گا .. یید خیلی لذت بردم اونجاشو گرفتم و ... #داستان #پادکست

حس میکردم عمو، مادرمو هر شب با همدیگه... اتفاقی افتاد که فهمیدم... 😳 #داستان #پادکست #داستان_واقعی

با حکمی که قاضی صادر کرد متوجه شدم که شوهر منو ... بر اساس واقعیت و شوکه کننده #پادکست #پادکست_صوتی

عکسامو پخش کردن و پسر خالم منو ... بر اساس واقعیت و شنیدنی و جذاب#داستان #پادکست #داستان_واقعی

شوهرم هر شب منو... بر اساس واقعیت#داستان #داستان #داستان_واقعی

شوهر اولم و شوهر دومم با هم ... #داستان #پادکست #داستان_واقعی

تا شب منتظر موندم که دیدم رفتن تو یه اتاق و ...#داستان #پادکست #داستان_واقعی

با تو خیلی خوش میگذره، کاش شب صبح نشه چون ... بر اساس واقعیت و بسیار جذاب #داستان_واقعی #پادکست

عشق،مخالفت پدر و ازدواج دوباره؛یک داستان عاشقانه واقعی که قلب شما روبه تپش میندازه! #داستان#پادکست

پنج سال عاشقش بود، اما یه حقیقت تلخ زندگیشو نابود کرد! چی شد که اینجوری تموم شد؟ #داستان #پادکست

داستان واقعی پسر همسایه مون و دوستش سه تایی با هم منو... بر اساس واقعیت #پادکست #داستان_واقعی

شبهایی که شوهرم ماموریت بود، از خونهٔ همسایه صدای آه و ناله میومد و متوجه شدم ... #داستان #پادکست

بیشتر وقتا با هم بودیم و اون با من ... داستان واقعی #پادکست #داستان_واقعی

هر دو شوهرم هر شب منو ... بچه هام این وسط ... #داستان #پادکست #داستان_فارسی

با من سرد بود اما با دوست پسرش... رفتم خونه ‌ دیدم که ... داستان واقعی #داستان #پادکست #داستان_فارسی

چیزی تو گوشیش دیدم که خیلی شوکه شدم و فهمیدم باید جونمو نجات بدم چون منم ... #پادکست #داستان_واقعی

دوتا شوهر داشتم ولی سهیل کاری باهام کرد که ... بر اساس واقعیت #داستان #پادکست #داستان_فارسی

داستان واقعی: بهش حس نداشتم اما اون کاری کرد که ... #داستان #پادکست

خون بس خان شد و اومد مادرمو برد و کاری کرد که ... 😔 #داستان #داستان_واقعی #پادکست

پسر شیرینی فروش کاری کرد که ... #پادکست #داستان

با..کره بود، مثل زرشک پلو با مرغ بود عشق میکردم از حضورش تو زندگیم ولی اتفاقی افتاد که ...#پادکست

شش سال عشق و انتظار... اما او یک جن.. ده را انتخاب کرد! 💔😢 #حکایت

با لباس باز میومد جلوش و شوهرمو مجبور کرد که باهاش... #پادکست #داستان_واقعی

بین منو یلدا میخواست منو ... اما من کاری کردم که تصمیم عجیبی گرفت😳 کاملا واقعی #داستان #داستان_واقعی

اومد تو اتاقم و اونجاشو تا ته ... داستان کاملا واقعی میباشد #پادکست #داستان #داستان_واقعی

از لجن زار اعتیا.د رفتم ایتالیا ... داستان بر اساس واقعیت است #پادکست #داستان #داستان_واقعی

اتفاقی افتاد که انتظارشو نداشتم😳 دو تا شوهرام هر دو ...🤫 #داستان_صوتی #داستان

تنها گیرم انداخت بهم تجا.وز کرد و عشقم وقتی فهمید ... داستان واقعی #داستان #پادکست #حکایت