داستان ترسناک ارسالی پیرماورا و راننده ی جنی : راننده نعش کشی که تسخیر شد!
داستان ترسناک باغ متروک جنی (ارسالی): محلی که فرقه ی شیطانی در آن احضار میکرد!
داستان ترسناک تل آقوز : توی زندگیم دوبار جن وارد زندگیم شد !
داستان ترسناک شکارچیان کبک در حریم قطرب (آرشیوی)
داستان ترسناک مردآزمای خونه باغ : ماجرایی ماورایی در نورآباد
داستان ترسناک طالع نحس : دعانویس معروف گفت از پس این طلسم برنمیام !
داستان ترسناک دشت جن زده آینه : صحرایی که مسکن اجنه بود ! (آرشیوووی)
داستان ترسناک گنج نفرین شده آسیاب : در اوج فقر نقشه ی گنجی توی دیوار خشتی پیدا کردم ...
داستان ترسناک گنج جن (آرشیوووی) : ماجرای دو برادر که برای ثروتمند شدن دنبال گنج رفتن...
داستان ترسناک سهم جن : جنی توی باغ بود که از خون تغذیه می کرد!
داستان ترسناک موکل جادوی سیاه : توی کارخونه ی ماسه قدم میزدم که ...
داستان ترسناک پیر علوم غریبه : به ظاهر فقیر بود اما دنبال شاگردی میگشت تا ...
داستان ترسناک راز روستای سوگ : ماجرای سه جوانی که از این روستا رد شدند!
داستان ترسناک موکل جادوی مرگ : مامور شدم تا شب طلسم مرگ رو پیدا کنم اما ...
داستان ترسناک کوه بزکش : چوپان ماجراجویی که توسط جنیان اسیر شد !
داستان ترسناک زیر سایه عفاریت : منزلی ارزان در محله باغ پنبه قم خریدم اما...
داستان ترسناک دنیا از دید اهل ماورا: مختصری از خاطرات پسر یک دعانویس