سرگذشت اقدس..کسی که عاشقش بودم اومد خواستگاری اما به جای من خواهرم رو نشونش دادن..قسمت اول

مادرم و خواهرم با من مثل بچه ناتنی رفتار میکردن تا اینکه عاشق پسری شدم و روز خواستگاری مادرم به جای من خواهرم رو نشونشون داد و گفت.......



سلام دوستان گلم، رها هستم راوی داستان های دلنشین در این کانال هرشب با داستان هایی که براتون در نظر گرفته شده در خدمتتون هستم برای دنبال کردن داستان ها لطفا کانال رو سابسکرایب و زنگوله رو بزنید. . . . . . . . . . . . . و با لایک از ما حمایت کنید و نظرتون رو کامنت کنید ❤️🙏 لینک کانال 👇👇



   / @dastanedelneshin  


داستان ایرانی
داستان جدید
داستان فارسی
داستان اجتماعی
داستان خیانت
رمان جدید
رمان قدیمی
داستان عاشقانه
رمان ایرانی
رمان عاشقانه



#داستان_واقعی
#پادکست_داستان
#داستان_فارسی
#داستان
#رمان_صوتی