Популярное

Музыка Кино и Анимация Автомобили Животные Спорт Путешествия Игры Юмор

Интересные видео

2025 Сериалы Трейлеры Новости Как сделать Видеоуроки Diy своими руками

Топ запросов

смотреть а4 schoolboy runaway турецкий сериал смотреть мультфильмы эдисон
dTub
Скачать

داستان واقعی :کارگر شرکت خدماتی بودم رفتم یک پیر زنی رو نگه دارم اما اتفاقی افتاد برام که شوکم کرد

Автор: شهر قصه‌ها

Загружено: 2025-11-06

Просмотров: 910

Описание:

در این ویدیو داستان زنی رو می‌شنوی که بعد از یه اتفاق تلخ، راهی پیدا می‌کنه برای بازپس‌گرفتن صدای خودش.
احساسات، درد، ترس و در نهایت شجاعت… همه توی این روایت هست.

👂 تو جای اون بودی چی کار می‌کردی؟
توی کامنت‌ها برام بنویس — شاید حرفت به یه نفر دیگه امید بده.
❤️ اگه این داستان به دلت نشست، لایکش کن تا صدای آدم‌هایی که سکوت کردن، بیشتر شنیده بشه.

برای عضویت در کانال کافیه روی لینک زیر کلیک کنید زنگوله رو هم فعال کنید 👇    / @shahregheseha   ===========================================================================
"اینجا دنیای قصه‌هایی‌ست که تو را غرق در هیجان، راز، عشق و خیانت می‌کند! 📖🔥 هر داستان، دری به دنیایی پر از اتفاقات غیرمنتظره و احساسات عمیق است. اگر عاشق روایت‌هایی هستی که تو را تا آخرین لحظه درگیر خود کند، همراه ما باش و در دنیای داستان‌های فراموش‌نشدنی غرق شو! ✨🎭
پس لطفا یادت نره حتما کانال ما
را سابسکرایب کنی و زنگوله را هم روشن کنی تا از جدیدترین داستان‌ها و حکایت‌ها با خبر شوید

شهرقصه ها
حکایت‌های فارسی
پادکست فارسی
حکایت‌های پندآموز
قصه ‌ای فارسی
افسانه
داستان شب
حکایت شب
حکایت‌های شیرین
داستان‌های جالب
حکایت‌های شیرین
قصه‌های فارسی
قصه
داستان‌های جالب
حکایت‌های قدیمی
داستان
حکایت
مولانا
حکایت سه پند گنجشک
افسانه
قصه
داستان
عطار
مثنوی
حکایتی
مثنوی معنوی
شمس
حافظ
بهلول
داستان
قصه
افسانه
حکایت
بهلول
داستان ایرانی
کتاب‌باز
حکایت آموزنده
مَثَل
شاهنامه
حافظ
مولوی
سعدی
گلستان و بوستان
شعر
غزل
بهلول
داستان شب,
داستان صوتی,
داستان واقعی,
داستان ترسناک
,داستان پهلوانان
,داستان عاشقانه واقعی غمگین,
داستان های ترسناک واقعی,
حکایت های بهلول دانا
,حکایت های پنداموز
,حکایت پادشاه وکنیزک
,حکایت پنداموز سعدی
بهلول دانا بهشت فروشی,
ملانصرالدین,حکایت های ملانصرالدین
,حکایت گدایی ملانصرالدین
بهلول دانا,
حکایت های بهلول
داستان صوتی
داستان واقعی
داستان ترسناک
داستان پهلوانان
حکایت های پند آموز
ملانصرالدین
داستان های فارس
حکایت های بهلول
داستانهای بهلول حکیم,bahlool,بهلول bahlool,dastanhaye farsi,حکایت,حکیم باشی,kelkin
,قصه های کودکانه
,قصه کودک,
,بهترین داستان ها
داستان صوتی کوتاه
,داستان صوتی
,داستان فارسی,داستان های فارسی,روایت های فارسی,حکایت های بهلول,حکایت شیرین,حکایت ما,روایت ما,ضرب المثل های فارسی,مثل,شعر حافظ,داستان سلطان محمود
داستان فارسی
,داستان کوتاه,
داستان جذاب,
داستان صوتی فارسی,
حکایت های پندآموز,داستان های آموزنده,داستان جالب و آموزنده
,داستان های فارسی جدید
داستان صوتی کوتاه,
پادکست فارسی,
dastan,
حکایتی از مولانا
حکایت های پند آموز
,مثنوی معنوی مولانا
,مثنوی معنوی
کتاب های صوتی
کلیله و دمنه
کلیله و دمنه صوتی
,داستانهای فارسی
نقصه های ایرانی,
قصه های ایرانی برای کودکان
عیسی به دین خود موسی به دین خود
fiction,
story,
Persian story,
ردپای شب
داستان ضرب المثل ها
حکایت انگیزشی
داستان های فارسی
داستان فارسی ضرب المثل ها
داستان واقعی
داستان های فارسی جدید
داستان تاریخی
حکایت شیرین
داستان فارسی
حکایت شنیدنی
داستان های فارسی
حکایت های فارسی
حکایت ها
حکایت جذاب
داستان صوتی
داستانهای کهن ایرانی
داستان کهن جدید
داستان ضرب المثل
داستان کهن پندآموز
حکایت واقعی
داستان کهن
داستانهای کهن فارسی
داستان قدیمی
ضرب المثل
حکایت جدید
داستان و حکایت
حکایت آموزنده
حکایت انگیزشی
داستان ضرب المثل
#پادکست
#داستان_واقعی
#داستان
#فیلم
عطار
مثنوی
حکایتی
مثنوی معنوی
شهر قصه
قصه ها و رازها
داستان‌لند
داستان زندگی واقعی
قصه واقعی
روایت واقعی
حکایت واقعی
تجربیات زندگی
زندگی واقعی
داستان تکان‌دهنده
داستان پر احساس

داستان واقعی :کارگر شرکت خدماتی بودم رفتم یک پیر زنی رو نگه دارم اما اتفاقی افتاد برام که شوکم کرد

Поделиться в:

Доступные форматы для скачивания:

Скачать видео mp4

  • Информация по загрузке:

Скачать аудио mp3

Похожие видео

داستان هایی واقعی :زنم اجازه نمی‌داد بهش دست بزنم… تا وقتی با دوست‌پسر سابقش خوابید!»

داستان هایی واقعی :زنم اجازه نمی‌داد بهش دست بزنم… تا وقتی با دوست‌پسر سابقش خوابید!»

Преломление и «замедление» света | По мотивам лекции Ричарда Фейнмана

Преломление и «замедление» света | По мотивам лекции Ричарда Фейнмана

زن جوان به مرد گدا پول پیشنهاد داد تا فقط برای یک هفته با او ازدواج کند، اما کاری با او کرد که... 😱

زن جوان به مرد گدا پول پیشنهاد داد تا فقط برای یک هفته با او ازدواج کند، اما کاری با او کرد که... 😱

داستان واقعی :کارگر سالن عروس بودم ،تا اینکه یک روز، شوهرم رو در لباس دامادی با عروس دیگه ایی دیدم !

داستان واقعی :کارگر سالن عروس بودم ،تا اینکه یک روز، شوهرم رو در لباس دامادی با عروس دیگه ایی دیدم !

داستان واقعی -ارسالی شما ،تو سرد خونه بهشت زهرا کار میکردم یک روز جنازه ی رو آوردن با زنم مو نمی زد

داستان واقعی -ارسالی شما ،تو سرد خونه بهشت زهرا کار میکردم یک روز جنازه ی رو آوردن با زنم مو نمی زد

داستان قدیمی : سرگذشت عجیب زنان داخل قلعه ( شهرنو ) که مو به تنت سیخ میکنه !#داستان_واقعی

داستان قدیمی : سرگذشت عجیب زنان داخل قلعه ( شهرنو ) که مو به تنت سیخ میکنه !#داستان_واقعی

دختر دانشجوی فقیری بودم که یه پسر پولدار عاشقم شد و با هم ازدواج کردیم،یه روز یه شماره زنگ زد گفت...

دختر دانشجوی فقیری بودم که یه پسر پولدار عاشقم شد و با هم ازدواج کردیم،یه روز یه شماره زنگ زد گفت...

زنی زیبا در جنگل های مازندران به خادم امامزاده پناه برد !

زنی زیبا در جنگل های مازندران به خادم امامزاده پناه برد !

داستان واقعی : از اون داستان خفناس که عاشقش میشین 😍 #پادکست #sarnevesht_to

داستان واقعی : از اون داستان خفناس که عاشقش میشین 😍 #پادکست #sarnevesht_to

عمم خواهرمو برای پسرش خواستگاری کرد در صورتی که من عاشق پسرعمم بودم ولی..#داستان_واقعی#پادکست_فارسی

عمم خواهرمو برای پسرش خواستگاری کرد در صورتی که من عاشق پسرعمم بودم ولی..#داستان_واقعی#پادکست_فارسی

داستان هایی فارسی:شوهرم بهم نارو زد،منم با رییس شرکتشون ریختم رو هم و حالا مجبوره هر روز ..

داستان هایی فارسی:شوهرم بهم نارو زد،منم با رییس شرکتشون ریختم رو هم و حالا مجبوره هر روز ..

داستان هایی واقعی :به خاطر تهمتی که بهم زدن به عقد پسر شیرین عقل روستا در اومدم ،غافل از اینکه اون

داستان هایی واقعی :به خاطر تهمتی که بهم زدن به عقد پسر شیرین عقل روستا در اومدم ،غافل از اینکه اون

ПОСЕДЕЛ за одну ночь в 14 лет. Что немой мальчик ВИДЕЛ в тайге

ПОСЕДЕЛ за одну ночь в 14 лет. Что немой мальчик ВИДЕЛ в тайге

داستان واقعی: داماد سر سفره عقد نیومد؛یک دفعه صدایی در سالن پیچید بخون حاج آقا خودم نوکرشم برگشتم ..

داستان واقعی: داماد سر سفره عقد نیومد؛یک دفعه صدایی در سالن پیچید بخون حاج آقا خودم نوکرشم برگشتم ..

داستان واقعی :به خاطر ضایع کردن استاد جون و جذابم تو دانشگاه چو انداختم که مردونگی نداره تا اینکه ..

داستان واقعی :به خاطر ضایع کردن استاد جون و جذابم تو دانشگاه چو انداختم که مردونگی نداره تا اینکه ..

داستان واقعی:فاش شدن راز شوهرم بعد از سالها زندگی وقتی دوربین گذاشتم داخل اتاق و با دیدن صحنه ایی ..

داستان واقعی:فاش شدن راز شوهرم بعد از سالها زندگی وقتی دوربین گذاشتم داخل اتاق و با دیدن صحنه ایی ..

قصه زیبای میهمان‌های ناخوانده | داستان کودکانه شنیدنی و آموزنده

قصه زیبای میهمان‌های ناخوانده | داستان کودکانه شنیدنی و آموزنده

بهترین روش یادگیری انگلیسی؟ فقط با داستان!

بهترین روش یادگیری انگلیسی؟ فقط با داستان!

مردی با دخترجوان زیبا ازدواج کرد، اما در شب عروسی با دختری دیگر روبه‌رو شد و کاری با او کرد که... 😱

مردی با دخترجوان زیبا ازدواج کرد، اما در شب عروسی با دختری دیگر روبه‌رو شد و کاری با او کرد که... 😱

خیلی فقیر بودیم...😍😍#داستان #واقعی #پادکست

خیلی فقیر بودیم...😍😍#داستان #واقعی #پادکست

© 2025 dtub. Все права защищены.



  • Контакты
  • О нас
  • Политика конфиденциальности



Контакты для правообладателей: [email protected]