سخنان ممنوعه | احمد شاملو از وطنی میگوید که هنوز رؤیای آزادی را در خون فرزندانش خفه میکند
Автор: Andishehaye Mandegar
Загружено: 2025-10-19
Просмотров: 204
احمد شاملو؛ صدای آزادی در سرزمینی که از اندیشه میترسد!
در این ویدیو، به عمق سخنان و اندیشههای مردی میرویم که جرأت گفتنِ حقیقت را داشت، حتی وقتی سکوت آسانتر بود. احمد شاملو، شاعر، روشنفکر و منتقد اجتماعی، در جهانی که خرافه بر منطق غلبه کرده بود، قلمش را چون شمشیر بر جهل کشید. او میگفت:
«آزادی یعنی عروج انسان از طریق رهایی از خرافات.»
اما در جامعهای که هنوز با نام دین، آزادی را قربانی میکند، شاملو تنها نبود. او از انسانهایی میگفت که از «بردگی خود دفاع میکنند» و با فریاد هشدار میداد: مردمی که عقل را قربانی ایمان کور کنند، دیر یا زود، قربانی جهل خود میشوند.
خاطره تکاندهنده شاملو از سارتر:
در بخشی از خاطراتش، شاملو از دیدار و مکاتبهاش با ژان پل سارتر سخن میگوید.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، شاملو در نامهای به سارتر نوشت و از پیروزی انقلاب گفت.
اما پاسخ سارتر، چون سیلیای بود بر صورت هر انقلابیِ سادهدل!
سارتر نوشت:
دوست من، چگونه قیامی را که رهبرانش روحانیوناند و نتیجهاش حاکمیت مذهب است، انقلاب مینامید؟ انقلاب، حرکت به جلوست، نه بازگشت به قرون وسطا!
سارتر به او هشدار داد:
شما مجبور خواهید شد دوباره انقلاب کنید؛ اینبار علیه مذهب و جهل، درست همانگونه که اروپا در رنسانس کرد.
این جمله بعدها در ذهن شاملو ماند تا جایی که گفت:
ما هنوز از قهقرا بازنگشتهایم؛ ما هنوز اسیر ایمان کور و مقدسنمایی هستیم!
شاملو و نقد تلخ جامعه:
او در شعر و نثرش جامعهای را تصویر میکرد که در آن چربزبانان از عاقلان باارزشترند و زبان از مغز گرانتر است.
طنز تلخ او در جمله معروفش موج میزند:
در کلهپزیها هم زبان از مغز گرانتر است، درست مثل جامعه!
شاملو با این تمثیل، پرده از حقیقتی هولناک برمیدارد: جامعهای که در آن مردم به ظاهر و گفتار میبالند، نه به خرد و تفکر! و این همان جامعهایست که فریبِ زیباگویی را به قیمت نابودی حقیقت میخرد.
تاوان اندیشیدن
در یکی از یادداشتهای دردناک خود، شاملو مینویسد:
معلم با خطکش زد پشت دستم و گفت جملههایت زیباست. گفتم چرا میزنید؟ گفت میزنم تا یادت بماند، در این دنیا خوب نوشتن و زیبا فکر کردن تاوان دارد.»
این جمله نه فقط خاطرهای شخصی، بلکه تصویری است از سرنوشت تمام متفکران و آزادیخواهان سرزمین ما؛ سرزمینی که هنوز حقیقت را مجازات میکند و چاپلوسی را پاداش میدهد.
پیام سیاسی شاملو برای نسل امروز
شاملو آزادی را نه در شعارهای سیاسی، بلکه در رهایی از جهل و خرافه میدید.
او میدانست جامعهای که به اسم خدا دروغ میگوید،
به اسم ایمان ظلم میکند،
و به اسم اخلاق، آزادی را میکُشد،
هرگز به رهایی نخواهد رسید.
از نگاه شاملو، «آزادی واقعی» یعنی جرأت اندیشیدن.
او هشدار میداد:
کفاره نادانی ما چنان سنگین است که باید هر لحظه منتظر فاجعهای تازه باشیم.
و امروز، این هشدار هنوز طنین دارد...
در میان فاجعهها، در سانسور اندیشه، در فراموشی حقیقت.
بگذارید این وطن دوباره وطن شود...
در پایان ویدیو، به شعر زیبای شاملو میرسیم:
بگذار این وطن دوباره وطن شود،
بگذار سرزمین بزرگ عشق شود.
اما خودش اعتراف میکند:
«این وطن هرگز برای من وطن نبود!»
شاملو از وطنی میگوید که هنوز رؤیای آزادی را در خون فرزندانش خفه میکند، وطنی که باید از نو ساخته شود — نه با شعار، بلکه با انقلاب آگاهی.
در این ویدیو خواهید دید:
نگاه احمد شاملو به آزادی و خرافهزدایی
نامه تاریخی او به ژان پل سارتر و پاسخ تکاندهنده فیلسوف فرانسوی
نقد شاملو به جامعه مذهبی و نظام فکری پوسیده
تشبیهات کوبندهاش از جهل، چربزبانی و سقوط ارزش عقل
و در نهایت، پیام او به نسل امروز برای انقلاب فکری، نه مذهبی
اگر به دنبال حقیقتِ پنهانشده در تاریخ معاصر ایران هستید،
اگر میخواهید بدانید چرا شاملو میگفت «ما هنوز از قرون وسطا بازنگشتهایم»،
این ویدیو را از دست ندهید.
احمد شاملو نه فقط شاعر بود، بلکه وجدان بیدار یک ملت خاموش بود...
او گفت و نوشت تا ما بیدار شویم.
اما هنوز... ما خوابیم.
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: