داستان واقعی: شوهرم منو بچه یک روزه امو با لگد از خونه پرت کرد بیرون و دم مسجد خوابیدیم اما...
Автор: باران داستان
Загружено: 2025-12-06
Просмотров: 4985
در باران داستان داستان های از دل شما بیرون میاد...
📎سرگذشت شیوا: بچه ام معلول به دنیا اومد شوهرم منو با لگد از خونه پرت کرد بیرون و گفت اونو بنداز سطل زباله ،از بی پناهی دم نسجد خوابیدیم که یک زن غریبه پناهم داد وقتی وارد خونه اش شدم برادرشوهرمو اونجا دیدم...
راوی کانال : باران
====================================
ارتباط با من در تلگرام :
@Baranndastan
لینک سرگذشت یوسف
• داستان واقعی: دکتر معروفی بودم که با دیدن ...
لینک سرگذشت صدف
• داستان واقعی: ی سرگذشت جذاب تقدیم به شما ع...
لینک سرگذشت رویا
• داستان واقعی: خدمتکار مرد جذابی شدم ی شب و...
====================================
سلام به کانال باران داستان خیلی خوش اومدین😍🌹
باران هستم ، راوی داستان ها و رمانها براساس واقعیت
اگه از این ویدیو خوشتون اومد ممنون میشم کانال رو سابسکرایب کنید و زنگوله رو بزنید و توی کامنت ها نظراتتونو برام بنویسید.
👇👇👇👇👇
داستان واقعی
داستانهای شبانگاهی
داستانهای فارسی
رمان صوتی عاشقانه ایرانی
پادکست
تالاسمی
معلول
مسجد
لگد
سرگذشت شیوا
داستان عاشقانه
باران داستان
داستان
داستان لند
Baran.dastan
==============
#داستان_واقعی
#پادکست
#داستان
#باران_داستان
#داستان_فارسی
🌹🌹 لایک و کامنت = ویدئو های جذاب تر و بیشتر ❤❤
👇 برای عضویت در کانال باران داستان کافیه روی گزینه سابسکراب کلیک کنید زنگوله رو هم فعال کنید.
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: