شوهرم خلبان بود وعاشقش بودم یه روز برای پرواز ازخونه رفت ودیگه برنگشت بعد ازده سال مردی رو دیدم که..
Автор: داستانهای واقعی
Загружено: 2025-11-30
Просмотров: 5550
شوهرم خلبان بود وعاشقش بودم یه روز برای پرواز ازخونه رفت ودیگه برنگشت بعد ازده سال مردی رو دیدم که..
اولین بار که برای سفر وارد فرودگاه شدم آرزو کردم که مهماندار هواپیما بشم از همون روز شد هدف زندگیم و بالاخره روزی رسید که به آرزوم رسیدم روزای خوشی رو میگذروندم که یه روز خلبان هواپیما صدام کرد و جلو بقیه مهماندارا ازم خواستگاری کرد اون روز از خوشی بال دراورده بودم زندگیم خیلی خوب بود و خوشبخت بودیم تا اینکه ...
#پادکست_داستان
#داستان
#رمان
#داستان_واقعی
#قصه_شب
خدمتکار یه خونه اعیونی شدم • با مرگ مادرم ومصادره خونه چند روزی کارتن خ...
نامزد پزشکم سرسفره عقد ولم کرد و رفت • نامزد پزشکم سرسفره عقد قالم گذاشت اما مرد ...
توی دانشگاه عاشق شدم و با عشقم ازدواج کردم اما.. • نامزد پزشکم سرسفره عقد قالم گذاشت اما مرد ...
پادکست فارسی
داستان واقعی جدید
داستان انگیزشی
رمان عاشقانه
داستانهای فارسی
داستان کوتاه
رمان صوتی
داستان صوتی
رمان های فارسی
داستان ایرانی
ممنون میشم با لایک و کامنت از من حمایت کنید
Доступные форматы для скачивания:
Скачать видео mp4
-
Информация по загрузке: